الوچه_ترشه مدیر استارتر عضویت: 1396/02/02 تعداد پست: 11282 عنوان خانوما یکی داستان زندگی الا رو بگه 5774 بازدید | 154 پست خانوما من امروز فهمیدم آلا چون یکی شناختتش داستان زندگیشو حذف کرده.و ظاهرا خیلی پر طرفدار بوده.میشه یکی خلاصش رو بگه؟ به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود 1396/02/27 | 22:06 0 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
الوچه_ترشه مدیر استارتر عضویت: 1396/02/02 تعداد پست: 11282 من خیلی ذهنم درگیر بوده چی بوده داستانش.البته ظاهرا نصفه مونده به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
Parnian_17526 عضویت: 1392/11/22 تعداد پست: 4651 من خیلی ذهنم درگیر بوده چی بوده داستانش.البته ظاهرا نصفه مونده منم میخوام بدونم. یکی خلاصشو بگه لطفا
asra15 عضویت: 1394/04/29 تعداد پست: 1654 منم دوست دارم بدونم داستانش چي بوده اين همه براش تاپيك ميزنن خدایااا شکرت...
الوچه_ترشه مدیر استارتر عضویت: 1396/02/02 تعداد پست: 11282 حدف کرده؟راست میگی حذف کرده؟ اره.خداحافظی هم کرد به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
الوچه_ترشه مدیر استارتر عضویت: 1396/02/02 تعداد پست: 11282 منم میخوام بدونم. یکی خلاصشو بگه لطفا وای منم میخام بدونم.فقط میدونم خیلی احساسی و از ته دل بوده و غم انگیز به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
فاطمه3 عضویت: 1396/01/27 تعداد پست: 503 خیلللی قشنگ نوشته بود من هنوز ۵ صفحه بیشتر نخونده بودم . صبح سریع کارامو کردم بیام بخونم که دیدم اااای دل غافل دیر رسیدم ....تایپیک حذف شده و خود الا هم خداحافظی کرد از نی نی سایت هرکس ب اندازه ضربه هایی که خورده تنهاییش را محکم تر بغل میکند .
الی4876 عضویت: 1395/02/25 تعداد پست: 3446 من فقد چند صفحه اولشو خوندم از فقر خانوادش تو بچه گی و ظلم برادر بزرگش گفت...تا مرگ برادرش عباس خوندم دیگه بقیشو نمیدونم زندگی پانتومیم است...حرف دلت را به زبان بیاوری باخته ای👆👇👉👈
الوچه_ترشه مدیر استارتر عضویت: 1396/02/02 تعداد پست: 11282 ای وای چرا هیچ کسی نیس تعریف کنه.چرا از سعید جدا شد؟ به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
نیکی29 عضویت: 1395/03/21 تعداد پست: 1402 وای منم میخام بدونم.فقط میدونم خیلی احساسی و از ته دل بوده و غم انگیز اول بهم بگین همونی رو میگید که داداش بدی داشت و یه بار نامزدیش بهم خورده بود؟
فاطمه3 عضویت: 1396/01/27 تعداد پست: 503 منم دقیقا مثل الی خوندم . جایی که داداش مهربونش عباس تصادف کرد و فوت کرد ... هرکس ب اندازه ضربه هایی که خورده تنهاییش را محکم تر بغل میکند .