2777
2789
عنوان

خانوما یکی داستان زندگی الا رو بگه

| مشاهده متن کامل بحث + 5778 بازدید | 154 پست
اره همونو میگن شخصیت جناب داداش  الا تو داستانش بود

اگه همونه. نامزدیش بهم میخوره و بعدم با دوست برادرش ازدواج میکنه شوهرشم بهش قول میده تا خودش نخواسته بهش دست نمیزنه مثل یه همخونه باهم زندگی میکنن تو خونه مادرشوهرش با جاریش جور میشه مادرشوهرش خیلی جاریش اذیت میکنه و روز به روز این دوتا باهم صمیمی تر میشن بعد آلای دل مشکل تیروئید پیدا میکنه بهش توجه نمیکنه تا اینکه کارش به جراحی میرسه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سعید هم که آلا باهاش نامزد کرده و بهم زده و خیلی پولدار بوده معلوم میشه یه دوست دختر داشته بعد دختره ازدواج میکنه ولی هنوز با سعید ارتباط داشته حتی دختره باردار میشه شوهرش باور نمیکرده بچه از خودش باشه!!!!! 

معلوم میشه دلیل اینکه سعید با اون مال و اسم و رسم اومده از یه خانواده فقیر دختر بگیره این بوده که هیچ کسی بهش دختر نمیداده و چون الا و خانوادش خبر نداشتند اومده خواستگاری آلا

و عباس تصادف میکنه میمیره و الا خیلی بی تاب میشه اخه اون هم پدر مادرش بوده هم حامی و هم خرجشون میکرده..سه سال همش گریه میکرده چ مشکی پوش بوده و پیاده میرفته سر خاک‌چون پول تاکسی نداشته و نون خالی میخوردند

خدایا دوست داریم
سعید هم که آلا باهاش نامزد کرده و بهم زده و خیلی پولدار بوده معلوم میشه یه دوست دختر داشته بعد دختره ازدواج میکنه ولی هنوز با سعید ارتباط داشته حتی دختره باردار میشه شوهرش باور نمیکرده بچه از خودش باشه!!!!! معلوم میشه دلیل اینکه سعید با اون مال و اسم و رسم اومده از یه خانواده فقیر دختر بگیره این بوده که هیچ کسی بهش دختر نمیداده و چون الا و خانوادش خبر نداشتند اومده خواستگاری آلا


ای وای.چقدر سخت

به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود  

الا میره کار ولی باز برادرش کتکش میزنه و نمیذاره میگه بیا خونه من کلفتی پول بهت میدم ..تااینکه یه خواستگار براش میاد سعید وضعش عالی بوده ولی کریم که برادر زن داداش دومی الا بوده و الا رو میخواسته میره میگه من باالا رابطه داشتم و سعید شکاک میشه و الارو محدود میکرده

خدایا دوست داریم

تااینکه الا خونه پدر مادر کریم با خانوادش دعوت میشه و میره سعیدم بهش میگه تو برای کریم میری و بهش فحش میده الا هم شاکی میشه میره به داش بزرگش میگه اونم کریم رو به قصد کشت میزنه و الا رو تا میخوره میزنه

خدایا دوست داریم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   masomeh12  |  34 دقیقه پیش
توسط   مهشاد3355  |  24 دقیقه پیش
توسط   پری_دخت88  |  43 دقیقه پیش