بچهها اصلا حرفی از طلاق و این چیزا بهش نزدم . فک میکنه ی دختر مجردم خیلی آقاس مهربونه با خونواده و کلا همونجوریه ک میخام وضع مالیشم عالیه کلا بخاطر اینکه وقتی تنهام اوقات فراغت باهم باشیم باهاشم دوسش دارم ولی نه اونجوری ک عاشقش باشم
الان جدیدا حرف از زندگی میزنه خیلی میترسم وابستم شه یا بیاد خواستگاریم انگار هرچی بیشتر میترسم قضیه هم جدیتر میشه ..
از طرفی نمیخام بدونه جداشدم
اگ یهویی بزنم برمم دلش میشکنه
واقعا نمیدونم چیکار کنم