عزیزان سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
اگر فرصتش رو دارید بهم راهنمایی بدیدممنون ازتون:.)
واقعیت داداشم نزدیک چهار طلاق گرفته پرسه ی طلاقش خیلی زیااد آسیب زد به پدر ومادرم قشنگ نصف عمر شدن..اشتباه محض اونجا بود که پسر ۱۹ ساله رو زن دادن به دختری که چندماه ازخودش بزرگتره مسئله بزرگ بودنش نیست مشکل نابالغ بودن داداشم بودوفقط شور عشق وعاشقی..پدر ومادر منم بی تجربه وبدون اینکه درست تحقیق کنن یا پیشنهاد بدن برن مشاوره بدون هیچ چون وچرایی قبول کردن بعد یه سال از ازدواجشون همیشه ی خدا خودشون دوتا باهم دعوا داشتن همیشهه علاقه داشتن بهم ولی اختلاف زیاااد بود وخانوادهامون هم اختلاف داشتن کلا خانواده دختره باداداشم مشکل داشتن حاضر نبودن یک روز داداشم بره خونشون دختره هم همیشه خونه ما بود. خلاصه بعد همه ی این مشکلا خودش اسم طلاق رواورد وگفت طلاق میخوام ومهریمو میزارم اجرا..عذابایی که پدر مادرم کشیدنو اصلا یادم نمیره جنگ ودعوایی که خودشون میکردن تن وبدن من میلرزید ولی دختره بعد چندماه پشیمون شد وگفت میخوام برگردم مهریمو هم میبخشموبخشید..ولی دیگه مادرم اصلاا راضی نشد بهم برگردن وهمچیو تموم شده میدونست وترس اینکه بچه دار بشن وآینده بچه خراب بشه. حالا از طلاقشون چهار پنج سالی گذشته وضعیت مالی داداشم خیلی خوبه وماشین وداره علاوه براون وضعیت مالی بابامم خوبه داداشم بااینکه الان ۲۷سالشه ولی اصلاا عاقل نیست وخیلی هیجانی وجوگیره امروز مامان وبابام رو برد مشاوره که راضیشون کنه دوباره ازدواج کنه با زن سابقش..مامان انقد حالش بد شد که نمیتونست حرف بزنه فقط گریه میکرد حرف مشاورم این بوده که این دوتا همدیگرو دوست دارن همین ..داداشم هیچ محبتی نسبت به پدر مادرم نداره ولی فقط رفتاراش..بنظرتون من برم جلو که داداشمو منصرف کنم یا برن باهمون مشاور حرف بزنم؟ یا بنظرتون دخالت نکنم؟