نه ازدواج نکردم ، متاسفاته خلق و خوی کمالگراها همیشه جزئیات و همچنین جنبه های منفی زندگی رو بولد و ه ...
اخه میدونی هیچ ادمیم کامل نیست منک دیگ واقعا خسته شدم از این خصلت خودم. و دارم سعی میکنم نباش هی با خودم شعار میدم ک خب عب نداره فلان خصلت بدو داره ی عالم خوبی داره بازم میترسم همون موضوع ت زندگی خستم کنه. چ میدونم بخدا فقط میدونم باید اینطور نباشیم😅
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
شاید دوست داشتنت از رو هیجانه نمیدونم ولی کسی که هنوز تعهد داره بعد دنبال یه عشق دیگه که من نمیگم ...
نمیتونم خواهرش باشم وقتی اونکارو باهام کرد مگه فراموش میکنم تا سه روزه فقط عکسای خودمو دوستمو میدیدم گریه میکردمو پاکشون میکردم پنج سال رفیقم بود میدونست من اون آدمو از خودم بیشتر دوست دارم دوسال من اون آقارو دوست داشتم انصاف بود خودش بره بهش پیشنهاد بده ؟ بیشتر از اون آقا از دوستم ناراحتم یه چیزی بالاتر از ناراحتی دلم ازش صاف نمیشه
یعنی شما قبلا این آقا رو دوست داشتید و با هم بودید ولی رفته با دوست شما ازدواج کرده درست متوجه شدم
باهم نبودیم یعنی رابطه جدی نداشتیم در حد اینکه بیرون ببینمش ولی دوستم میدونست که من دوستش دارم میخواستم حتی خودم به اون پسره بعد چن وقت بگم ولی اون خودش زودتر اینکارو کرد اصلا درد اینکه به پسره نرسیدم از دست دادن دوستم یه طرف .... اصلا حسمو وقتی عکسشونو تو اینستا باهم دیدم نمیتونم توصیف کنم امیدوارم خدامنو همدیده باشه اونا حتی صیغه محرمیت نخوندن رابطشون مث دوست دختر دوست پسره ینی من خرابم قبولش کنم ؟ من نمیخواستم نمیخوستم زندگیمو رو خرابه های زندگی کسی بسازم ولی الان چی ؟ از آرزوهام بگذرم ...هعی ولش