2777
2789

اول بگم مادر شوهرم پدرشوهر من خیلی آدمای خوبین و به ما لطف دارن و کمکمون میکنن من و شوهرم گفتیم افطاری میگیریم خانواده هامون جدا دعوت میکنیم قرار شد خانواده شوهرم عید فطر نهار بگیم خانواده خودمو تو باغ پدر شوهرم افطاری گرفتیم بعد عصر پدر شوهرم و برادر شوهرم کار می‌کردند اونجا میخواستن برن خونشون من اصلاً حواسم نبود بگم افطار‌ بمونین فقط بهشون از دسرا دوظرف دادم و شوهرمم نگفته وایستین حالا مادر شوهرم امروز 

🌸🌸

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مادر شوهرم گفت ما جایی دعوت بودیم اون شب گفتیم شاید بابا و فلانی (برادر شوهرم)جای شما وایستن قول ندادیم بریم خونه اونا من الان به این فکر افتادم چه کاری کردم خودم ناراحت شدم اونجا اصلا حواسم نبود ولی با خودمم میگفتم مهمونی بعدی خب مال خانواده شوهرمه و شوهرم حواسش نبوده الان مادر شوهرم گفت از طرفی هم ناراحت شدم از خودم هم میگم نباید توقع میذاشتن ما که میخایم برای اونام مهمونی بگیریم 

به نظرتون حق با مادر شوهرم هست که توقع داره یا نه؟

🌸🌸
سعی کن هیچ وقته هیچ وقت.  تحت هیچ شرایطی خانواده خودت، دوستای خودت،  همکارهای خودت رو نبری ...

گفتیم اونجا فضا بازه الان واقعاً پشیمونم به خاطر این اتفاق

🌸🌸
چرا عید فطر؟یا خانواده ها رو باهم دعوت میکردی یا اینکه اول اونا رو دعوت میکردی چون باغ اونا بوده مگه ...

خونه خودمون پایین خونه پدر شوهرمه جا نداشتیم پارسال جدا دعوت کردیم دو بارشم مادر شوهر و پدرشوهرمو گفتیم 

ما فامیلیم کلا منم همیشه مادر پدر خودمو میگم مادر شوهر پدرشوهرمم دعوت میکنم این دفعه اصلا هم من هم شوهرم حواسمون نبود 

🌸🌸
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز