شده حس تنهایی و پشیمونی داشته باشید عاجز یه شونه باشید برا گریه یه گوش محرم برا شنیدن درد و رازت یه آدم عاقل که بی قضاوت کمکت کنه، اما نبوده؟ .
تهش مکالمه بین خودتون و خدا بوده ک اونم صدا نداره.
چیکار کردین؟ چجوری خوب شدنین؟ چجوری اون مشکل و حل کردید.
مثلا وقتی فرصت انجام ی کاری برات کمه چجوری بهش، رسیدگی کردی وقتی کار بزرگیه؟ چجوری آروم بودی حلش کردی؟
وقتی با یکی مشکل داری میخوای حقت و بگیری چجوری نترسیدی خود خوری نکردی؟
چقدر من این روزا تنهام
چقدر زندگیم و الکی الکی سخت و بد کردم. چقدر ب خودم دارم ظلم میکنم پس چرا عقل من به موقع فرمان نمیده؟