ن بابا بچه بود ک کتکش نمیزدم همینجوری بود
جدیدا میاد جیغ میزنه ک شما دارید تخم مرغ میخورید من دوس ندارم شمام نخورید انقد جیغ میزنه منم چقد اعثاب داشته باشم میگیرم میزنمش
ولی خرابکاری کنه ظرف بشکنه اصلا دعواش نمیکنم
بخدا انقد باهاش خوبم ولی خودش خیلی بدقلقه میاد الکی میره رو مخم ک بزنمش
انگار خوشش میاد من حرص بخورم وگرنه اول صبح با مهربونی میگم سلام صبح بخیر پسرممم بوسش میکنم اما اصلا مهربون نیس
خیلی بدقلقه بخدا باباش خیلی باهاش مهربونه با اونم نمیسازه
اخلاق نداره از بچگی گریه ای بود