2777
2789
عنوان

چیکار کنم خوابم بپره ؟

5014 بازدید | 27 پست

سلام خوبین حالتون چطوره صبح قشنگتون بخیر

خانما میخوام به امید خدا امروز ۸ ساعت فول بشینم درس بخونم میشه راهکار بدین چیکار کنم خوابم نبره 

دیشب ساعت یک و نیم دو خوابیدم چهار بیدار شدم 😐🥲 چیزی که نمیتونم بخورم

فعلا با اب سرد زدم به صورتم دما و نور محیط هم مناسبه اگه راهکار دیگه ای دارین ممنون میشم از لطف تون بهم کمک کنید 💕🌻

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

میشه یکی بگه چجوری خوابم ببره😂

همه رفتند بخوابند و منم در به دری     فکر اینکه چه زمان کربلایم ببری... ادامه👈.     ببینید کی اومده خانم دکتر آیندتون❤ من صرفا برای اینکه اطلاعاتم در مورد بارداری زیاد بشه اینجا اومدم که بعد ها وقتی متخصص زنان زایمان شدم بتونم کمکتون کنم💙💙💙 لایک نکن برادررررر😠😬😬

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

میخواستم بگم با گوشی بازی کن نور ال ای دی صفحه گوشی اختلال خواب میاره نمیذاره بخوابی که دیدم میگی میخوام درس بخونم🫠🫠🫠🫠🫠🫠🫠🫠

آقایون درخواست ندید.😒🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️ اگر هم ریپلای کردم یا تو تاپیکتون پست گذاشتم مطمئن باشید حواسم نبوده آقا هستید🤦🏻‍♀️
تو وعده سحر اگر چای یا قهووه بخوری سرحالت میکنه البته اگر معده ت اذیت نشه

سحر که رد شد متاسفانه چایی نخوردم راه حل دیگه ای ندارین الان انجام بدم ؟

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

۴۵دقیقه بخون۱۵دقیقه درازبکش چشمات روببند

مرتیکه مادرخراب چرادرخواست میدی حیوون😡😡🤬🤬🤬🤬🤬.......من جواب استاتررومیدم بتوچه.فضول سرت توچیزمردم نباشه،اگرروی نظراتی غیراسی ریپ میزنی شک نکن یه فضولی.....فحش بدی وتوهین کنی جوابت روپشت گوشی میدم همه رونثاروالدینت میکنم.....چون من باتوکاری نداشتم توفضولی کردی...........هرکی رای دادوهرکی رای نداددیگه ازامروزخوشبختیدوازگرونی شکایت کنیدوازبدبختی بنالیدلعنت خداوندبهتون.واگرهرسختی مابکشیم که مسببش شماباشیدلعنت خداوندبهتون......
میشه یکی بگه چجوری خوابم ببره😂

وای من دقیقا اینجوریم وقتی که باید خوابم نمیبره 😂

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

یعنی تو تا حالا ساعت خواب بدنتو نمیدونی چجوریه. الان زورکس میخوایی خوابت بپره. خب بدنت به خواب نیاز داره، چرا زورکی میخوایی بیدار بمونی. این درس خوندن هیچ نتیجه ای نداره، الکی میخونی ولی نتیجه نمیگیری

من تازه می‌خوام بخابم 😂

به سلامتی خواب های رنگی رنگی ببینی 😍😂

یادش بخیر منم یه زمونی ماه رمضونا تا سحر بیدار بودم بعدش‌میخوابیدم تاااا چند ساعت مونده به افطار 🫠

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
چرا افطار تا سحر نمیخونی؟؟

نمیتونم کارهای خونه زیاده بعد عید هم هست هر شب بعد افطار یا مهمونیم یا مهمون میاد نمیشه 

و اینکه خودمم اول صبح ها ذهنم باز تره خیلی بهتر میتونم بخونم

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792