میدونم شاید مث همیشه کسی تاپیکمو نخونه ولی خب مینویسم بمونه همینجا که بعد ازششم عید بیام ببینم حسم چی بوده اخه یادم میره ،الان بغض دارم چون احساس میکنم شاید این یکی ارزومم نشه مث هزارتای دیگه که نشدن ارزوم عشق و علشقی نیس من شانسمو امتحان کردم نشده ارزوم مستقل شدنمه و راه انداختن کاریه ک خ دوسش دارم ولی به یه مقدار پول برای شروع احتیاج دارم یه پولی ک از فروش سهمیه ارثم بهم میرسه ولی بنده خدا خریدارم بی پوله از یه طرف دلم واس اونم میسوزه دوس ندارم چکشو بزارن اجرا از یه طرفم خودم ازاین یه لنگ پا بودن خسه شدم توروخدا تورو به خرچی که میپرسید اگه تاپیکمنو خوندین لااقل بخاطر اقای خریدارم که شده دعاکنید چکش پاس شه اخه غیر من به خواهروبرادرامم چک داده گناه داره منم گناه دارم نمیدونم چکارکنم هرچی فک میکنم به بن بست میخوره هرچی دعامیکنم بازم دلم اروم نمیگیره ای خدا چی میشد یه بار به منم نگامیکردی دنیا ک به اخر نمیرسید اگه به منم نگامیکردی چی میشد بعد اون همه بدبختی و غصه ونرسیدن یه بارم دل من شاد شه یه بار از ته دل خوشال شم ها چی میشه