۶ ساله گذاشته رفته ازدواج کرده
ما بچه هاشو ول کرد رفت خونمون به اسم خودشه
بابا هم نداریم
عیدا که میشه ازونجا رونده
میاد اینجا که چی بشه
چون یارو دختراش میان با داماداش
من تو این سالها بدجور ضربه خوردم
نمیخوام ببینمش
بعد چن روز که اونا بیرونش کردن میاد و دوباره که راهش دادن میره
۴ سال من نمیدونستم حتی مامانم زندس یا مرده
نیا اینجا که من صدام بلند شه
من مریض بودم بدجور
دخترا شوهرشو رفع و رجوع میکرد
میاد اینجا که چی
نمیخوام بیاد ، مامانم مرده برام تو دلم
می بینمش یاد همه بدبختیایی میفتم که سرم اومد تو این ۶ سال
من گریه هامو واسه مردنت کردم دیگ نیا
هرکی هم بیاد فحش بده ایشالله سرش بیاد تا قدرت درکش بره بالا