شوهر کم شعور من از دیروز سرکار بود حتی سال تحویلم سرکار بود،ساعت ۱رسید خونه با دوستاش قرار گذاشت گم شد رفت بیرون
من بااین چیکارکنم؟واقعا انقد ادم میتونه نفهم باشه؟من دو روز دیگه زایمانمه،از خانوادم دورم،سال تحویلم تنها بودم،بازم روز اول عیدو باید تنها باشم تا معلوم نیست شب ساعت چند
من چیکارکنم؟خسته شدم بااین کاراش چیزی ام میگم میگه منم تفریح لازم دارم،روز اول عید مگه همه با خانوادشون نمیشن؟مگه بیرون نمیرن؟دلم داره میترکه
کاش سر زایمان بمیرم راحت شم از زندگی کوفتی خسته شدم😭چه عیدیه این 
گفتم بریم بیرون با شکوفه ها عکس بگیریم من دیگه نمیتونم برم بیرون بعد زایمانم،شکمم بزرگ شده یادگاری بگیریم گفت من با دوستام میرم بیرون😭
گفتم حاضرشیم با هفت سین عکس بگیریم اصلا به یه ورش نبود،من عصبی شدم همه هفت سینو ریختم اشغال ظرفاشم جمع کردم.بی لیاقت
یدونه دوست عوضی داره همیشه اینجوری ارامش زندگیمونو بهم میریزه،الهی خدا به زمین گرم بزنتش،از خدا میخوام خبر مرگشو بشنوم مرتیکه اشغالو😭