2777
2789
عنوان

دارم میرم بیمارستان برای زایمان لطفا برام دعا کنید استرس دارم

| مشاهده متن کامل بحث + 865 بازدید | 69 پست

مبارکه انشالله به سلامتی نی نی نازتو بغل بگیری 

برا منم دعا کن دامنم سبز شه خیلی ساله منتظرم

۱۴۰۲/۵/۱۳.......☘️☘️☘️ای انکه دوست دارمت اما ندارمت 😔🥀   برسینه میفشارمت، اما ندارمت😔🥀   ای آسمان من که سراسر ستاره ای 😔🥀   تا صبح میشمارمت، اما ندارمت😔🥀  در عالم خیال خودم چون چراغ اشک 😔🥀  بر دیده میگذارمت، اما ندارمت😔🥀  میخواهم ای درخت بهشتی، درخت جان 😔🥀  در باغ دل بکارمت، اما ندارمت😔🥀  میخواهم ای شکفته ترین مثل چتر گل 😔🥀 بر سر نگاه دارمت، اما ندارمت 😔🥀

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اخي ياد دو سال پيش خودم افتادم 

اينو بدون بااينكه خيلييي سخته انقدر شيرينه كه من دلم ميخواد دوباره تجربه اش كنم

از بازي پرحاشيه،عمدا بباز و بيا بيرون😉هيچي مهم تر از آرامشت نيست😌🦋

خدا کمکت کنه انشالله

لطفا برای خوشبخت و موفق شدنم دعا کنید😭💔😭

روزهای سختم که تموم بشه روی شونه خدا میزنم ومیگم از من که گذشت اما با هیچکدوم از بندهات اینجوری نکن خیلی سخت گذشت....تو رو خدا خیلی دعام کنید انشالله من و عزیزانم به جمیع حاجات دلمون برسیم و خدا دلمونو شااااد کنه انشالله 🥺🙏😭😭😭

سلام دوستان من اون شب تا ۸صبح دردهای خفیف و انقباض های خوبی داشتم و دهانه رحم چهارسانت باز شده بود که کیسه آبم را دکتر پاره کرد و همه چیز خوب بود تا یهو دکتر داد زد و گفت اتاق عملو اماده کنید و بهم گفت سجده شو زود باش و دستاشو فشار میداد به دهانه رحمم وزیر شکمم و هل میداد بالا و برانکارد آوردن و همونطوری درحالت سجده روی اون تخت انتقال دادن و منم هرچی گریه کردم که چی شده توروخدا بگین چی شده باعجله بردنم اتاق عمل و حتی رضایت از شوهرم نگرفتن و بردنم برا سزارین اورژانسی . تو اتاق عمل پرسیدن ناشتایی که متاسفانه بیمارستان برام صبحانه اورده بود قبل از اینکه دردام زیاد شه مفصل خورده بودم خلاصه امپول ضد استفراغ زدن و سریع بیهوشم کردم و منم تو اوج گریه بیهوش شدم و میشنیدم که دوتا پرستارا داشتن میگفتن بچه اولش نیست بچه داره ...وقتی به هوش اومدم بازم داشتم گریه میکردم و هق هق میکردم پرستارای ریکاوری میگفتن چقدر به درد بی طاقتی این کارا چیه میکنی ؟من که حرف میزدم ولی صدام درنمیومد ومیگفتم بخاطر دردش نیست نمیخواستم سزارین بشم بچم چی شد؟انگار صدامو نمیشنیدن فقط صدای خس خس و بد نفس کشیدن را میشنیدن هی میگفت اگه این کارارو بکنی میفرستمت آی سی یو شبی ۱۵ میلیون باید بدی خلاصه یه کم که نفسم بهتر جا اومد دکترم اومد گفت بچت حالش خوبه نگران نباش فورکورترولاپس شدی مجبور بودیم سزارینت کنیم بند ناف زودتر از بچه خارج شده بود و خیلی خطرناک بود خلاصه که دوستان با دعای شما عزیزان خطر بزرگی از سرمون گذشت با اینکه خیلی دوست داشتم طبیعی باشه ولی خواست خدا این بود ...همان شب تا صبحی که درد طبیعی را کشیدم ک لحظه ی تحویل سال همه کسایی که التماس دعا گفتن بخصوص بچه های این تاپیک را خیلی دعا کردم😘

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز