اول بگم نگید خودتی که من اصلا با ازدواج یا عشق و عاشقی با فامیل موافق نیستم و اصلا فکرشم نمیکنم
ولی این خواهر احمق من عاشق پسرخالم شده جوری که پسره هم میدونه علاقه بهش نشون میداده همه ی فامیل هم فهمیدن ولی یکدفعه رفته با یکی دیگه ازدواج کرده الان ده روزی میشه که ازدواج کرده پسره
خواهرمم چپ میره راست میره میگه من چجوری دیگه تو جمع سرمو بالا بگیرم خودشو دیدم چ واکنشی بدم زنشو دیدم چیکار کنم اصلا خوشحال باشم ناراحت باشم دختره تو شوکه خدا لعنتش کنه من موندم چی بگم بهش
شما اگه ی راهکار میدونید بگید حداقل خواهرم جلو جمع نشون نده که ناراحته و بگه برام مهم نیست من میدونم عید بشه یکی هست اونجا عقده خالی کنه و پسر خالمم هست اونجا