2777
2789
عنوان

بحث جدید با شوهر عقدیم

196 بازدید | 13 پست

من حدود هشت ماه بیشترشو خونه مادر شوهرم موندم چون نامزدم اینطوری میخواست حالا خونه مامانم اینا یه شهر دیگ هست مامانم مریض شد اومدم پیشش تازه روز هست نامزدم پیام داده ک تو برای من کاری نکردی هر وقت میخواستمت نبودی برای من کافی نبودی بهش میگم همیشه توجهم بهت بوده صد خودمو برات گذاشتم میگ نه کلا شاید ۲۰ درصد بهم توجه کردی و کلا دلش میخواد همش شکایت کنه منم از خودم دفاع کنم بگم نه من حواسم بهت بوده و این حرفا من خیلی ناراحت شدم ک از همه نظر حواسم بهش بوده بازم میاد میگه تو به اندازه کافی برای من نبودی منم این پیام رو بهش دادم 

(حالا اشکال نداره دیگ نمیام با راحتی بگو تو برام کافی نبودی و فلان نبودی منم دیگ ناراحت نمیشم 

الان از این ناراحت شدم اینهمه اونطوری ک تو میخواستی بودم ولی انقد شکایت کردی)

نمی‌دونم چرا اینطور می‌کنه من واقعا میترسم باهاش عروسی کنم بعدا همش بهم گیر بده 

توقعیه  بعدم هم انتظار داشته باش هر کاری کنی بازم دوقورت و نیمش باقی باشه  شاید ازیناس ک ...

وای کاملا درست فهمیدی خیلی توقعی هست خواهرش ۱۷ سالشه من ازش بزرگ ترم یه زنگ بهم نمیزنه بعد اون به من میگه به خواهرم زنگ زدی؟

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بزرگترین اشتباهت این بوده که ۸ ماه تو نامزدی رفتی خونه مادرشوهرت موندی و خودتو بی ارزش کردی.

نامزدت هم خیلی بی درکه که نمی‌فهمه مادرت بهت احتیاج داره و تو به عنوان فرزند وظایفی در قبال خونوادت هم داری.

اگه مادر خودش مریض میشد،  ولش می‌کرد و به شما میچسبید؟


بزرگترین اشتباهت این بوده که ۸ ماه تو نامزدی رفتی خونه مادرشوهرت موندی و خودتو بی ارزش کردی. نامزدت ...

چون قبلش انقد ازم شکایت کرد یه شهر دیگ دانشگاه بودم همش میگفت تو کلا نیستی و از این حرفا حالا ک پیششم موندم بازم شکایت می‌کنه 

چون قبلش انقد ازم شکایت کرد یه شهر دیگ دانشگاه بودم همش میگفت تو کلا نیستی و از این حرفا حالا ک پیشش ...

اون از اول میدونست شما یه شهر دیگه دانشجویی پس حق شکایت نداشت

هیچکس تو نامزدی نمیره ۸ ماه پشت هم خونه مادرشوهرم بمونه

اون از اول میدونست شما یه شهر دیگه دانشجویی پس حق شکایت نداشت هیچکس تو نامزدی نمیره ۸ ماه پشت هم خو ...

آره قبل عقدم بهش گفته بودم من یکسال هنوز فلان شهر باید برم دانشگاه ولی الان میاد میگه تو برام من کم بودی و من به نبودت عادت کردم 😐🤲

وای کاملا درست فهمیدی خیلی توقعی هست خواهرش ۱۷ سالشه من ازش بزرگ ترم یه زنگ بهم نمیزنه بعد اون به من ...

وای خیلی بده

من اول نامزدیم شوهرم گفت چرا به ابجیام داداشام نمیگی آبجی داداش😑منم گفتم هرکی هرجوررفتارکنه منم همونجورم باهاش 

وای خیلی بده من اول نامزدیم شوهرم گفت چرا به ابجیام داداشام نمیگی آبجی داداش😑منم گفتم هرکی هرجوررف ...

من واقعا موندم چیکار کنم اخلاقاش یه طوریه ک منو تو بلاتکلیفی قرار میده 

اون موافق نیس بیاد مشاوره خودم تنها می‌خوام برم 

ببین بعد اینکه زیر یه سقف برین خیلی مشکلات بیشتر خودشون رو نشون میدن، دوران عقد و نامزدی دوران خوشیه...

زن و شوهر نباید زیر فشار روانی باشن و همو اذیت کنن

نمیگم جدا شو ولی حتما پیش مشاور خوب برو تا تموم رفتاراشو آنالیز کنه و کمکت کنه

وای کاملا درست فهمیدی خیلی توقعی هست خواهرش ۱۷ سالشه من ازش بزرگ ترم یه زنگ بهم نمیزنه بعد اون به من ...

اگر خانوادگی اینطور باشن 

اعصاب فولادین میخواد 

حتما یه مشاوره برو بعدا نگی کاش میرفتم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز