خسته ام از مادر بودن 😔

چقده منی

یکیش ۲ سال و ۵ ماه 

یکیش ۵ ماهشه

منم باردارم دخترم ده ماهشه فکر میکنم دوتا بچه پشت هم خیلی سخته کارم گریس

من تازه عروسم و خسته ام از سینک پر ظرف و گاز چرب و خیاط همیشه خاکی که هررررررچی مبشوری و میسابی انگار هیچی تو دیگه جای خودت داری😬

منم خسته ام ۵ دیقه وقت ندارم خودم با خودم خلوت کنم

  دو ساله رو بزار توی تاب هایی که به میله بارفیکس وصل میشه چهل و پنج ساعت میشینه یواش تاب میخوره کاریتم نداره

شش ماهه رو بزار تو روروئک دو تا جغجغه بده دستش

برو کاراتو بکن یه چای بخور از هوایی که بوی بهار میده لذت ببر و خدار وشکر کن

حق داری، منم توی این ده سال که مادر شدم زیاد این حسو داشتم، مخصوصا وقتایی که دخترم خیلی نق نقو بوده یا مریض بوده، اما در نهایت راضی نیستم یه خار به پاش بره 

خسته نباشی مامان مهربون

درسته سخته ولی کلی خاطرات شیرین داره قشنگم

حق داری خسته شی عصبی شی دلت ارامش بخواد

ولی عزیزدلم خونه ای که توش بچه باشه هیچ کسی انتظار خونه مرتب نداره

خواهر مهربونم سخت نگیر بشین باهاشون بازی کن همبازی شون شو

مهم نیس بقیه بگن خونت کثیفه...

مهم اینه بچه شاد تحویل جامعه بدی

خسته نباشید جانانهههه مامان نمونه😍♥️🫂

خدا بهتون توان وصبر و آرامش بده  

قربونت برم.. امیدوارم این زحمتات به چشم بچه هات بیاد وقتی بزرگ شدن.. من همیشه خودم میگم مامانم فرشته منه.. اگه اون نبود من قطعا خودمو میکشتم.. واقعا درک میکنم با چه زجری منو بزرگ کرده.. همیشه دیدنش حالمو خوب می‌کنه و از هر عشقی برام عشق تره..خسته نباشی قربونت برم اجرت با خدا:)❤️🫂

اعع سلام دوستی

اگه میتونی بعد از تعطیلات بزرگرو یه مدت بزار مهد،باهاشون صحبت کن سه روز در هفته مثلا از ساعت ده ببری تا دوازده چون کوچیکه بهشم فشار نیاد،کوچیکرم بسپر به مادر خودت یا شوهرت،برو باشگاه ورزش کن،چند ساعت نباشن یه نفسی بکشی،از شوهرتم کمک بگیر مثلا بر میگرده بزرگره بده یه دو ساعتی ببره با ماشین بگردونه به کارای خونت برسی،دیگه مدیریت کن،این شغل قابل استعفا نیست

واقعا فکر میکنی میشینن😭

من دنبای اسباب بازی اوردم تو خونه حتی تاب و سرسره ولی بی فایدست فقط مهمون چند دیقه کوتاهه