بچه ی من چند ماه پیش آنفولانزا گرفت سه ماه آی سی یو بستری شد بعدم با حال داغون مرخص شد
من تمام وقت درگیر بچه ام
بماند که چه قدر غمش داغونم کرده
کل خانوادمم از غصه پیر شدن همه جوره هم حمایتم کردن
بابام چون دید هزینه هامون بالاست ۷۰ تومن پول نقد بهمون داد به اضافه ی اینکه کلی تو مخارج دیگه کمکمون کرد
خواهرم ی وام صد میلیونی گرفته بود داد بما
اون یکی خواهرم نزدیک ۲۰ میلبون تا حالا خرج کرده
خودمم قبل مریضی بچه کار میکردم ی ۳۰ تومنی پس انداز داشتم
شوهرم همه را گرفت
چند تا تیکه از طلاهای منم فروخته(طلاهایی که خودم خریده بودم)
رفته برلیانس خریده منم گفتم مبارکت باشه
حالا دیشب رفتم تو ایتاش کار داشتم
دیدم ماشینو با خواهرش رفته خریده سندشم زده بنام مادرش
منم باهاش دعوام شد
نصف شب پاشد منو زد
بعدم هولم داد پهلوم خورد به تخت کبود شد
حالا امشب اومده میگه برات ساعت خریدم که منو ببخشی
بعد فهمیدم برای خودش گوشی خریده با اسمارت واچ ستش
اومده منو با ی ساعت خر کنه
منم گفتم ساعت نیاز ندارم