سلام من چن ساله خواب های وحشتناکی هرشب میدیدم...
هرشب وهرشب. و هرشب...
ی ماه پیش اینا کاربری اومد درخواست دوستی زد..ازمشکلاتش بهم گفت و آخرسر گف برام ی نماز میخونه...کلی هم دعا میکرد برام...گف اژخداخاسم دیگ های بدنبینی ونترسی...
از اونشب انگار خوابای وحشتناکم تموم شدن...!!!خوابهای چندین ساله ی من!!!
دیشب این ماجرا و تو همینجا گفتم...
شب مثل همیشه خوابم برد...
خواب دیدم تو زمین خاکی مانند هستیم و همسرم ظاهراً میخاد بره مسافرتی جایی..
من سگ های سیاهی رو میبینم از ترس فرارمیکنم سمت خونه ای ک روی تپه بود...
تارسیدم در سرویسی ک توحیاط بودو بازکردم رفتم توش...اون سگ سیاه رسید ک هم ترکیبی از یک سگ وحشتناککککک سیاه و یک گرگ وحشی زشتتتتت با چشمای ترسناک و وحشتناک..
هی من درومیبستم و اون گرگ نما درو هل میداد پنجه هاشو میدیدمووحشت میکردم.واب داغوباژکردم روی چشاش ..کشش انگار سوراخ شد و قرمز قرمز شد..
چیزایی بهم میگف نمیفهمیدم چی میگه..چوبی حس انتقام داش بهم...
از ترس پریدم ازخواب و ساعت تقریبا پنج صبح بود...
بازم خوابام شروع شدن😑❌