اول اینکه بگم ماه ۹ ام...واصلا نمیگذره
کلی فکر و خیال پوچ دارم
تا الان همه چی خوب بوده ...همش میگم نکنه سر زایمان فلان بشه ..یا بچه خدایی نکرده .......
هی با خودم فکر میکنم بچه به دنیا بیاد و باهاش فرار کنم ....
بعد میگم کجا برم اصلا و چرا برم؟
خلاصه خیلی فکرای احمقانه میکنم.
مثلا نکنه شوهرم خیانت کنه...نکنه فلان شه ...نکنه بهمان شه....
در صورتی که در روز چند تا چله دارم و میخونم و قران میخونم .....ولی دلم آروم نیست
میگم نکنه بچه به دنیا بیاد و دوستش نداشته باشم....هی خودمو مقایسه میکنم با این و اون...
در صورتی که قبلا یه درصد هم این کارو نمیکردم.
خسته شدم از این وضع
چیکار کنم؟
لطفا نگید برو پیش مشاور که نه پولشو دارم نه وقتشو...نه شوهرم میبرتم