خیلی ناراحت میشم وقتایی ک یادم میوفته من راضی نیستم ب دستش خار بره ولی اون خیلی بیرحمانه عصبانی شده و کلی کتکم زده فرداش جوری نشون داده ک انگار ن انگار اونهمه کتکم زده وقتی یادم میوفته اونهمه گرفتتم زیر مشتو لگد دلم واسه خودم میسوزه منی ک قبل ازدواجمم حتا خانوادم دستشون بهم نخورد اونوخ اونی ک دوسش داشتم بعد ازدواج اونهمه بلا اورد سرم راسته ک میگن تا با یکی زیر یه سقف زندگی نکنی نمیتونی بشناسیش.
دلم میسوزه براز خودم الان ک باردارم عصبانیشتو جم میکنه ماهیی یکی دوبار خالی میکنه سرم
دومین اشتباه و خودخواهانه ترین کاری که تو زندگیت تونسی رو کردی یعنی حامله شدن از این مرد. اون بچه هم روزی ازت همین سوالای تو تاپیکتو میپرسه
چرا باردار شدی
انشالله همه چی درست میشه عزیزم
ولی کاش قبل بارداری پیش مشاور میبردینش
هرکی که شرایطی رو تحمل میکنه لایق همون شرایطه
بدون شناخت ازدواج کردی حالا هم با همون شرایط بارداری
کاری از کسی ساخته نیست
به خانوادت گفتی؟
دلت نسوزه تا وقتی دلت بسوزه وحس قربانی شدن داشته باشی مدام توسریخورتر میشی
از خشمت استفاده کن و مسئولیت پذیری برای انتخاب اشتباهت نه از دلسوزی و قربانی بودن
نمیخوای خار تودستش بره؟؟؟؟؟قطع بشه دستی که روی ضعیف تر خودش بلند میشه اونم زن حامله که لات های کوچه بازار هم بهش رحم میکنن
