من تاحالا برام این اتفاق نیوفتاده که در مورد هرچیزی که حرف بزنم تو اکسپلور برام بیاره ولی خیلی این اتفاق افتاده که به هرچی فکر میکنم میرم اینستا خیلی اتفاقی اکسپلور برام میاره یا تو ذهنم میگم یادش بخیر فلانی تو اینستا بود و اینا یهو میبینم تو اکسپلورمه یا دنبال کفشم میخوام برم خرید همین که وارد اینستا میشم اکسپلورم پر از کفشه امکان نداره همه اینا اتفاقی باشه:))))
خدایا «حیات» ما رو چنان قرار بده ک در « ممات»ما «مردم» اندوهگین و«هرزهگان»شادمان شوند. وهذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان! من هموطنانی در ترکیه ،سوریه،یمن،امریکا،فلسطین،عراق ،فرانسه ،لبنان و... دارم و بیگانگانی در شهرهای ایرانم 💔همین قدر تلخ💔.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چیزی که بیشتر سرچ میکنی یا عکسی که بیشترین لایکومیکنی بیشتر میاد تو اکسپلورت چیز عجیب غریبی نیست
از سال ۹۶عضوم اما برای بار دهم با دهمین شماره تعلیق شدم چون حرف دلمو گفتم و به مزاج نینی سایت خوش نیومد(به کسی هم توهین نکردم)😂این دفعه سعیمیکنم جلو خودمو بگیرم🙊
نه باو الان میخواستم یه رمان شروع کنم با خودم میگفتم که چجوری شروع کنم یعنی رابطه شون چجوری شروع بشه داشتم به اینا فکر میکردم تو اکسپلورم یه ریلزی دیدم که نوششته بود جوری که رابطمون شروع شد
روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیدهای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بیعیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷