2777
2789
عنوان

روزمرگی یک مادر...

78 بازدید | 0 پست

وقتی میرم اتاق بچه هام...

صبحانه رو که باهم خوردیم بچه ها میرن اتاقشون بازی منم مشغول کارهای خونه...

براشون میوه پوست میکنم و با ذکر صلوات و تنفس عمیق از آشپزخونه راهی اتاقشون میشم تا با صحنه ای که مواجه میشم شوکه نشم...

میوه رو میدم و متوجه نگاهشون میشم یه لبخند تصنعی میزنم و برمیگردم

.

تشک و بالشتها رو زمین ،  اسباب بازیها پخش زمین، خمیربازی ، تیله ها زیر پاهام ، ماشینها از اینور تاا اونور ، میز تحریر رو هم نوشتن 😣😣

و با این جمله که مامان میشه بریم دوچرخه سواری ؟  دود از سرم بلند میشه ...

و برای تسکین حال خودم میگم باز خوبه فقط اتاق خودشون رو بهم ریختن و بقیه جاهای خونه تمیزه...

خدایا شکر

❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛  پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز