موضوع زندگی شخصیم هست
من علی هستم داخل یه خانواده پنج نفره زندگی میکنم که بین بچه ها بزرگشون خودم هستم متولد 84 خلاصه بگم براتون مادر فوت کرده پیش مادربزرگمون زندگی میکنیم و اینکه
پدرم در سال یک ماه نهایتش دوماه ببینیمش و این مدتی که میاد اهمیت به خانواده نمیده معمولاً یا بیرونه یا سرش تو گوشیه الا اینکه پنج شنبه ای بره آرامگاه برگرده
خلاصه نمیخوام بگم کم گذاشته برام ولی خب درهدی که داشت برام نذاشت وضعیت مالی خوبی هم داره
بحث پولم نیست الان نمیدونم چطور بگم اینکه مثلاً حدقلش فک میکنه مثلاً روزی با دو سه تا خانوم صحبت میکنه قرار میذاره بعضی وقتا هم فک میکنه من الاغم متوجه نمیشم اینجاشم بیخیال تقریباً تمام هم سن سالاس من یا ماشین دارن یا ماشین باشون زیر دستشونه
این به مثال پدر ما سه تا ماشین داره اون سومیه یه پارسه
اونم نمیده بریم باهاش تا یه جایی بیاییم بعد جالبیش اینجاس اگه با رفقام برم جایی بیام هم خودم هم رفقام لقب اراذل اوباش میده ولی خب افسوس که هتا معنیشم بلد نیست بعد جالبیش اینجاس که همون ماشینا دست پسر عمه عمو هرخری بگی میذاره الا من و اینکه من موبایلم شیامی از این قدیما هست رفته برای خواهر زادش آیفون 13 گرفته اینم ولش کن وقتی هم تو روش وای میسم میگم تو فلان کارو کردی با من زندگیمو سیاه کردی فلان یکی میخوابونه در گوشم میگه ای خدا منو از دست اینا راحت کن. حالا قضاوت با شما
موضوع زندگی شخصیم هست