کاش اینقدر برون گرا نبودم ،با همه اوکی نبودم ...
نمیدونم چرا اینقدر شانسم بده که از پسری خوشم میاد که بلد نیست با دخترا ارتباط بگیره ولی هر کی سر راهم سبز میشه بلده 🤦🏻♀️دقیقا یه موردش همین الان هست که میترسم از این صمیمیت ،سختمه ...نمیتونم ...چون شرایطشو میدونم نمیخوام دلش بشکنه ...میدونم از تنهاییه ...نمیدونستم به این زودی وارد این روابط میشم ...از این مسائل متنفر بودم ...
باز خوبه من میبردم جلو اونو ،واقعا اگه من نمیبردم میخواست تا ابد حسرت بکشه ،مطمئنم الانم خیالش راحته که به جز اون نمیبینم و اینقدر ریلکسه ،اگه اونم ترس از دست دادنمو داشت ،الان اینقدر راحت درس نمیخوند ...
کاش بدونه وقتی نیست بقیه هم دنبال منن ولی من چشمام اونو میبینه فقط ،قلبم با چت کردن و صحبت کردن با اونه زیاد تر از حدش میتپه ،دستام با چت کردن با اون بود که میلرزید از شوق ،چشمام با چت کردن و دیدن اون برق میزنه
برای منی که تجربه ندارم واقعا سخته ،احتمالا برای اونم سخته ولی وقتی دوست عزیز و با تجربه ام خوند پیامامونو گقت چقدر بهت توجه داره 🙂
کاش حداقل میتونستم ازش عکس بگیرم ولی نمیشه ،اینقدر هر سری نگاهم میکنه که حتی نمیتونم ازش عکس پنهونی بگیرم ،هیچ جا هم از خودش عکس نمیذاره ،فقط عکس سه در چهارش موجوده ،به سرم زده برم همونو نگاه کنم فقط 😁😂
کاش خر بشه و درست کنه این شکاف مسخره رو ...