یک هفتس از شهرستان اومدن تهران دنبال خونه البته باید ماشینشون فروش بره بعد
از طرفی شوهر خودم سرکار میره دخترعممو شوهرش و دوتا پسراش خونه میمونن کلا
بخدا خونم بمب ترکیده انگار اصلا خونه تکونی نکردم
شوهرم هعی هرشب بهم غُر میزنه ک خودش خونه نیست شوهر این چرا کلا باید خونه باشه (منظورش راحت نبودنه منه)
بخدا خسته شدم
پسرم دو شبه مریض شده
خونمون دو طبقست طبقه پایین ک بخاری نداره ما میخابیم ب خدا قسم از سرما تمام بدنمون میلرزه
بعد اینا جلو بخاری چندتا چندتا پتو روشون
یجوری زنو شوهر رفتار میکنن ک من خجالت میکشم نگاشون کنم
شوهرم تا از سرکار بیاد اینا خابیدن برقارو هم خاموش کردن لعد شوهرم ناراحت میشه رسما تو خونه خودمون انگار مهمونیم
چی بگم ب دختر عمم ک برن؟