چادر داشت حجاب کامل و محجبه ما داشتیم دنبال چشم پزشک میگشتیم که اومد به به مقدسات قسم تورخدا اگه زنتو دوس داری بهم پول بده
نامزدمگفت نه زنمو دوس ندارم سریع کارد داروخونه شدیم😂😑
جنس چادرس خیلیییی خوب بود
بعدش از داروخونه رفتیم بیرون باز اومد سراغ ما اومد سمت من گفت ابجی بازشمایی
منم فرار کردم باز گفت چرا فرار میکنید اخی ببین چه رمانتیکن
حالامنبا نامزدم دعوا میکردم چرا بهش پول ندادی نامزدمم گفت صبر کن نشونت میدم
ماهم دنبال قرص ونوستات بودزم اونم پیدا نمیشد رفتیم تو داروخونه نشستیم اون همهچنان ادامه میداد بعد یه رب رفت سمت دیگه منو نامزدمم یواشکی دنبالش کردیم بخدا چادر رو در اورد ماسکم در اورد روسری شو کشید عقب عینک زد سوار 206 شدبه خدا راست میگم 😑
نامزدم میخواست گزارشش بده گفتم ولش کن
تو اردبیل بود طرفای سر چشمه