ببین مادر شوهرم یکبار گفت بهم
گفتم آخه یه بچه رو بدبخت کنم بیارم دنیا که چی بشه؟!
گفت چرا بدبخت ؟ گفتم مگه من خوشبختم
تو خرج زندگیمون موندیم
گفت وااا مگه زندگیتون چشه؟ خدا میرسونه مگه بقیه چه جوری زندگی میکنن؟
گفتم شرمنده من دوست ندارم بچه ام رو الکی فقط بزرگ کنم
و بعد یه بچه عقده ای که هنه چیز براش حسرت بشه تحویل بدم !! با تعجب نگام کرد
دوباره چند وقت پیش گفت
گفتم من هنوز تکلیف خودم رو با زندگیم مشخص نکردم
کیو بیارم وسط بدبخت کنم با تعجب گفت یعنی چه؟
با عصبانیت گفتم اصلا نمیدونم تا یه سال دیگه من تو این زندگیم یا نه؟
با ناراحتی گفت این حرفا چیه؟
اصلا ولش کن هر جور خودتون میدونید!!