دیگه بهش فکر نکنید،
من یک زن هستم و درک می کنم شما شرایط تون دشوار هست و استرس هم کشیدید، اما اولا ایشون در این حد توان ادراک احساسات درونی یک زن رو ندارند عزیزجان و ثانیا، کاملا به حق در این جامعه ی خطرناک نگران فرزندشون هستند، واکنش شون هم زیاد بد نبوده واقعا، احتمالا بشدت آشفته شدند و به این فکر کردند که چی ممکن هست اتفاق بیفته...
هزار بار خداوند رو شکر کنید که اون کسی که دست دخترکتون رو گرفته و برده پدرش بوده و دیگه هر لحظه کودک رو مراقبت کنید، مدام با صدا زدن و دنبالش رفتن، میدونم بسیار سخت هست، اما چاره ای نیست، حتی این کار رو به عزیزترین ها یعنی مادرتون هم نمیشه بسپارید...
آروم باشید و زندگی تون رو تلخ نکنید عزیزجان، کمی درد دل اینجا ارومتون می کنه...