2777
2789
عنوان

دلم میخواد ازدواج کنم خسته شدم به قرآن

| مشاهده متن کامل بحث + 558 بازدید | 52 پست
نه هدفم از ازدواج اینه کسی پیدا بشه که حداقل  درکم کنه مامانمم پشت عروساست به خدا من کاری به کا ...

حالا انشالله یه ادم خوب پیدا بشه بری سر زندگیت من یادمه کوچیک بودم خواهربزرگم‌یه اتاق میگرفت برا خودش ما ۵ تا بچه تو پذیرایی . نمیدونم چرا شوهر نمیکرد ۱۵ سالگی اون تایم سن ازدواج بود الااانممم هنوز مجرد و هنوزم به عالم و آدم گیر میده . ایکاش کمی خوش اخلاق بود تا ازدواج میکرد 

مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مامان بابات چرا مدیریت نمیکنن دقیقا؟  مامان بابات کجا میخوابن؟  نمیخوای کاملا جدی باهاشو ...

بابام فوت کرده الان قدرت دست مامانمه که انگار من هیچم همش درس از خود گذشتگی بهم میده ازم میخواد قانع ترین دختر دنیا و کم خرج ترین دختر دنیا باشم بهشون میگم پس من چی میگه اینا هم میگذره من سه تا بچه گربه بزرگ کردم چون مادرشون مرده الان داداش بزرگم تهدید که آره تو از دخترم مراقبت نمیکنی میندازمشون بیرون  انقد اذیتم میکنن میگم خب به زنت بگو پیش من بخوابه به اون که جدید ازدواج  کرده گفت نه پرتم کردن بیرون 

حرص نخور بقیه کجا میخوابن تو هم همونجا 

کاش میشد اینجا بندره جهنم خنک تر از اینجاست خونه ما یک ورودی بزرگ و دوتا سالن داره و دوتا اتاق همشونو تصرف کردن هروقت هم میگم اگر میشه سالن به این بزرگی نصفش کن بده به خونه میگه نه فردا پس فردا خونه رو میکوبن خرج خونه نکنیم الان سالیان ساله دست نزدن

بابام فوت کرده الان قدرت دست مامانمه که انگار من هیچم همش درس از خود گذشتگی بهم میده ازم میخواد قانع ...


خدا بیامرزشون. هیچ راهی نداری جز مقاومت(البته کاملا با احترام بهرحال جای سختش اینه که مادرته و بزرگت کرده)


بهرحال یواش یواش بهشون بهمون که تو هم یه سری حریم و حقوق داری 

با مادرت خیلی صحبت کن در این باره ولی مواظب باش تا میخواد بحثتون شه حرفو تموم کن دعوا نشه 

کم‌کم تا نتیجه بگیری به مرور 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

وقتی مثل بز بچه میارن و میگن خدا یزرگه برکت میده و میگیم در اینده مشکل ساز میشن چون هر اتاق نهایت بر ...

تازه خونشونم دوخوابس و دلشونم نمیخواد خرجشم کنن 

پدرم فوت شده من کلا باختم انگار

خوب همونه اما از مادرت دلگیر نباش من دختردارشدم خیلی میترسم براش از دوست داشتن زیاد به بد نگیر چون بزرگ شدی انتظار داره خودت یه چیزایی رعایت کنی بعد اینطوری بددل دیده میشه همش از عشق و علاقس این عروسام طرفشون میگیره چون گوشتش زیر دندونشونه جدیدا هم به عروس بگی پخ مهریه طلاق واااای از برادر مطلقه که وحشتناک سرتون نیاد 

مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه 
حالا انشالله یه ادم خوب پیدا بشه بری سر زندگیت من یادمه کوچیک بودم خواهربزرگم‌یه اتاق میگرفت برا خود ...

من خوش اخلاقم ولی خانوادم انگار خوشحالن با اینکه خیتم کنن مسخرم کنن مثلا بحث  کم میارن منو سوژه خنده میکنن حقم دارن وقتی مادرم شروع کننده این کاراس نمیتونم کاری کنم جوابم میدم میگه آره جواب میده

اره سخته ولی هرکسی که اومدو قبول نکن که بعدا پشیمون میشی 

من الان تو چاله ام تو چاه خودمو پرت نمیکنم ولی میدونین چیه تا حدودی خیلی خسته شدم تا جایی که وقتی حرف بابام میشه میگم خداروشکر فوت کرد راحت شد 

من خوش اخلاقم ولی خانوادم انگار خوشحالن با اینکه خیتم کنن مسخرم کنن مثلا بحث  کم میارن منو سوژه ...

نه عزیزم تا میتونی ضایعشون کن حساب کار دستشون بیاد و اینکه کمتر سوال کن از کسی . هدفات به کسی‌نگو. هر کی سوالی کرد ازت بگو چطور مگه چرا میپرسی اینقدر سوال جواب کن تا دفعه بعد اصلا همکلامت نشن . فیلم بریز تو گوش نگاه کن اصلا کاراشون پیگیر نشو فکر کنن چه گوهی هستن . خلاصه کمی مغرور باش اما بی احترامی نکن فقط رو نده کمتر صحبت کن بیشتر گوش بده . وارد بحثاشون نشو خودت مشغولنشون بده 

مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه 
خدا بیامرزشون. هیچ راهی نداری جز مقاومت(البته کاملا با احترام بهرحال جای سختش اینه که مادرته و بزرگت ...

من پدرم به همه گفته بود میخوام مابین دخترو پسر فرق نزارم خداروشکر دوتا از داداشام مهربونن گفتن سهم تو هم عین ماست ولی مادرم میگه نه ما تقسیم میکنیم اگر دیدیم نشد مجبوریم به تو کم بدیم منم گفتم مامان جان تو حتی هزار تومن بنداز تو دستم من چیزی نمیگم ولی  باحرفت ناراحتم نکن هر دفعه  نکوب توسرم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792