2777
2789
عنوان

دلم میخواد ازدواج کنم خسته شدم به قرآن

| مشاهده متن کامل بحث + 558 بازدید | 52 پست
من الان تو چاله ام تو چاه خودمو پرت نمیکنم ولی میدونین چیه تا حدودی خیلی خسته شدم تا جایی که وقتی حر ...

زندگی‌سخت هست اما میگذره حالا تو امید داری ازدواج میکنی میری مادرت بگو که باید پاسوز این پسرا باشه اون چه حالی داره بخوادم حرف بزنه اگه مهریش کم باشه شوتش میکنن بیرون همین گل پسرا 

مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه 
من پدرم به همه گفته بود میخوام مابین دخترو پسر فرق نزارم خداروشکر دوتا از داداشام مهربونن گفتن سهم ت ...

چقدر تبعیض قائل میشه. بهش بگو شما هم یه روزی دختر بودین ها. الان هم همجنسیم ها چرا اینقدر طرف پسراتونین مادر من؟ ازشون بپرس هدفشون از این اذیت ها چیه؟ شاید به حوابی رسیدی 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خوب همونه اما از مادرت دلگیر نباش من دختردارشدم خیلی میترسم براش از دوست داشتن زیاد به بد نگیر چون ب ...

وقتی داداشم دوسم نداره وقتی من حرفی میزنم فکر میکنه بدش رو میخوام اگر تو زندگیش سختی بچشه هم من نمیتونم دیگه خودمو فداش کنم  من خیلی چیزا قبل ازدواج گفتمش چه به زن داداشم چه به داداشم چون گفتم درسته دختر مردمه ولی بازم اجازه نمیدم حق کسی پایمال بشه ولی داداشم خودش انگار تنش میخاره پس خدا کمکش کنه من دیگه کاریش نمیتونم بکنم 

دانشگاه میری ؟نمیتونی جای دور بری مثلا خوابگاه 

نمیزارن من میخواستم  برم دانشگاه یک شهر دیگه نزاشتن  تا سر خیابون میرم تنو بدنمون میلرزونن مثلا رفته بودم خرید برای امتحان عملیم مامانم اومده بود میگفت آره سرقرار رفتی نه حالا من با کلی وسایل فقط میگفتم کاش بابام بود

وقتی داداشم دوسم نداره وقتی من حرفی میزنم فکر میکنه بدش رو میخوام اگر تو زندگیش سختی بچشه هم من نمیت ...

اصلا دخالت نکن اصلا دوره سنی هستی که فقط باید به فکر خودت باشی با این شرایط 

مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه 
نمیزارن من میخواستم  برم دانشگاه یک شهر دیگه نزاشتن  تا سر خیابون میرم تنو بدنمون میلرزونن ...

بگو اره گفت از طرف من مادرت یه ماچ ابدار کن 

مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه 
زندگی‌سخت هست اما میگذره حالا تو امید داری ازدواج میکنی میری مادرت بگو که باید پاسوز این پسرا باشه ا ...

نه پدرم یک خونه و ماشین زده به نام مادرم و چهارتا برادر دارم دوتاشون عالین دوتا دیگشون الان  اینن بعدا خدا صبر من بده

اون دوتا نمیزارن خداروشکر مادرم اذیت بشه به غیر از اون اون دوتا گفتن زندگی رو ما داریم میچرخونیم هممون اندازه هم ارث میگیریم پس 

نه عزیزم تا میتونی ضایعشون کن حساب کار دستشون بیاد و اینکه کمتر سوال کن از کسی . هدفات به کسی‌نگو. ه ...

من هیچوقت بی احترامی نکردم من از اینکه لطف کردم تو زندگیم دخالت کنن فکر میکنن تا چیزی میگم یعنی دارم بی احترامی میکنم مثلا چیزی میگن میگم حدتون رو بدونین جوری بهشون بر میخوره که خدا میدونه 

چقدر تبعیض قائل میشه. بهش بگو شما هم یه روزی دختر بودین ها. الان هم همجنسیم ها چرا اینقدر طرف پسراتو ...

آزادی  که حقم بود رو ندارم حریمی که باید  داشتم رو ندارم وقتی هم که میگم پس من چی میگن چقد پر توقعی با اینکه باورتون میشه من شاید شش هفت ماه یا سالی یک لباس بخرم ارایشگاه شاید سالی یکبار  ولی بهم میگن ولخرجی یکسال کفش نمیخرم بعد میگم میخوام برم کفش بخرم  میگه نه تو همه چی داری ولی با اینکه وقتی نگاه میکنه میگه تو چرا همه چی میخری ولی هیچی نداری 

خیلی حالت بد شد از نظر روحی .‌برو ارایشگاه یه صفا بده به خودت یه تغییری . یه حموم حسابی .ورزش 

من خیلی پیر شدم دربرابر سنم من از نظر روحی تمومم  کلی قرص هرمونی میخورم و قرص تیروئید بعد فوت بابام من باختم  زندگیمو منی که لاغر بودم شدم تپل میگم برم باشگاه میگن نه میگم برم آرایشگاه میگن نه ولی به قرآن  به خودم قول دادم نمیزارم بچم عین من بشه 

اصلا دخالت نکن اصلا دوره سنی هستی که فقط باید به فکر خودت باشی با این شرایط

امیدوارم  یک مردی گیرم بیاد که حریم شخصی منو عین بابام رعایت کنه تا بابام بود من شاید بازم همین بودم ولی حریم  خصوصیم رو واقعا رعایت میکرد

عشقم مشخصه زندگی سختی داری  در حال حاضر ولی ازدواجی  که دلیلش عشق و منطق نباشه و براش از نظر روحی و جسمی اماده نباشی فقط اوضاع و بدتر میکنه 

برادر هات نهایتا  دوسال دیگه از اون خونه میرن و راحت میشی ولی ازدواج یه چیز عمریه

😔              

عشقم مشخصه زندگی سختی داری  در حال حاضر ولی ازدواجی  که دلیلش عشق و منطق نباشه و براش از ن ...

الان که ازدواج دارن میکنن میفهمم داره سخت تر میشه الان دیگه دارن گله ایی میریزن اینجا مثلا اولیه خونه داره  پنج شنبه  و جمعه که مباد خونه ما منو پرت میکنه از اتاقم بیرون و خودشو زنشو بچش میرن میخوابن اونجا بعد گفتم وللش میرم رو مبل تو پذیرایی میخوابم چون  آدمی نیستم الکی نق بزنم با اینکه میدونم کمر دیگه برام نمونده ولی خب الان انگار من نه اتاق دارم نه پذیرایی هرچی بیشتر شن من انگار پرت میشم تو کوچه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز