سلام دوستان
من 30 و همسرم 35 سالشه
سه ساله ک ازدواج کردیم و قبلش هم چندین سال باهم دوست بودیم.
ما وقتی ازدواج کردیم خداروشکر وضع مالی همسرم خوب بود اما حامی نداشت چون پدر و مادرش خیلی ساله که فوت کردن و برادراش همشون سرخونه زندگیشونن و همسرم تنها زندگی میکرد. وقت عقد گرفتیم با همسرم تصمیم گرفتیم بجای هزینه عروسی ماشین خوب بخریم و بجای اینکه با پول واممون لوازم خونه بخریم یه مبلغی هم گذاشتیم دوتایی روش و یه واحد خریدیم بنام من.
لوازمی که الانم داخل خونمون هست یسریاش نو و یسریاش قدیمی برای خونه ی مجردی همسرمه.
مشکل من الان خواهرشوهرمه، کلا یدونه خواهرشوهر دارم و 4 تا برادر شوهر اونا با ما کاری ندارن نه دخالت میکنن نه حمایت، اینم بگم که سن همشون بالای 50 ساله خواهرشوهرمم 55 سالشه و دو بار ازدواج کرده و متارکه کرده. اما از وقتی ازدواج کردیم منو اذیت میکنه میگه تو شرایط خانوادگیت طوری بود ک الان شانس آوردی داداشم خر شد تورو گرفت. یا میگه همه سختی میکشن اول ازدواجشون تو با ک*ون افتادی تو عسل، همشم وسط حرفاش میگه خدارو شکرااااا من چیزی نمیگممم اما خب کی تورو میگرفت با اون شرایط بابات( پدرم اعتیاد شدید داشت و چند ماه بعد از عقدمون فوت کرد)
چمد روز پیش هم میگفت خداروووشکر داداشم برات همه چی میخره همه کار میکنه از وقتی تورو گرفته منو فراموش کرده قبلنا خیلی برام میخرید خدا باعثشو نابود کنه، منم فقط نگا کردم و سر تکون دادم که ادای منو تو جمع درآورد. میخوام کمکم کنید چی بگم بهش یا چجوری رفتار کنم تا هم بی احترامی نشه هم دیگه این حرفارو نزنه