الان چندین سال با خانواده همسرم قهریم
رفت و آمد نداریم . خواب برادر شوهرم که باعث تمام اختلافا بود رو دیدم البته بگم قبل دعوا ها این برادرشوهرم خیلی دوسم داشت هوامو داشت نمیدیدم یه مدت تو جمع میگفت دلم برات تنگ شده دختر کجایی نمیای ، غذایی دلش میخواست بهم میگف بپز برام خیلی احترام میذاشتیم کم تر از آقا و خانوم نبود .... ولی آدمی زاد نفهم و طماع ...
اینم بگم که اصلا دیگه بعد این چند سال به اختلافات فکر نمیکنم به قول معروف مثل خاک مرده برام سرد شده اینقد در گیر زندگیم که وقت فکرم ندارم غم و غصه هم فایده نداره .
خواب دیدم داشتم کفشم و میبستم روی پله
این بالا سرم، سرم اوردم بالا پیشونی من و بوسید گفت دختر من یه کاری کردم تو چرا قهر کردی دلم خیلی تنگ شده برات .... حالا ی چیزی شد گذشت تموم شد داشت حلالیت میخواست . به نظرتون تعبیرش چیه؟
(اینم بگم میگن از بعد کاری که کرد یه سال بعد شنیدیم کارش و از دست داد مالش رفت شرایطش بده البته الان نمیدونم یک یکسالی بی خبرم کلا اینم تو این چند سال غریبه خبر آورد
اما دوست دارم تعبیرشو بدونم