دوستانی ک از مقایسه خانواده همسر با جاری متنفرن بیان

نباید ب قسمت پخمع بودنش میخندیدم

عزیزم این مسئله چیز جدیدی نیست از قدیم بوده و متأسفانه هم ادامه داره

تنها کاری که میتونید برای آرامش زندگی خودت اینه بیخیال باشی و هیچ غری نزنی به همسرت که زندگیتون تلخ بشه

فقط از این به بعد کم کم. توام رفتارت رو تغییر بده

نه اینکه بد رفتاری کنی مثلا سنگین تر باشی و لطف اضافه هم نکنی تمام

زشته درباره برادرشوهرت اینجوری حرف نزن....خیلی بد صحبت میکنی

بیشتر روی خودت تمرکز کن که لولت بره بالاتر

از همه نظر تحصیلی ظاهری شغلی رفتاری همه چی

به حرفا و کارای اوناهم توجه نکن چون ازت انرژی میگیره و اعصابتون بی دلیلی خورد میکنی به خودت آسیب میزنی

عزیزم مادرشوهر منم اینجوری بودجاریم قشنگ جوابشونودادالان کاملاباهاش دعواکردن نه میرم نه میاداولاکه برادرشوهرم ازدواج کرده بودمادرشوهرم طوری رفتارمیکردکه من به گریه می افتادم برایش کلی چیزمیزخریدن درحالی که نصف اون وسایلوب امن نخریدن خداخودش اون بالانشسته جواب همه رومیده انگارگنج پیداکرده بودن الان ازدستش هوارمیکشن

باید رو خودت کار کنی و نزاری برات مهم باشن کامل درک میکنم چون زخم خوردم ولی خب برای من مهم نیست کلا . ولی جاریم اذیتم میکنه مثلا موهام تا کمرم بود نمیخواستم برم پیشش خواهر شوهرم اصرار کرد که برم و رفتم موهامو قشنگ از وسط نصف کرد دیگه شوهرم فهمید که نباید نظر بده چون عاشق موهام بود

متوجه ام خیلی باید با سیاست رفتار کرد و کارت سخته

بیشتر مطالعه کن و انواع روش هارو یادبگیر که توی بحث چطوری حرف بزنی و مدیریت کنی

مثلا همون موقع که گارد گرفتن مثلا فلان کارو نکردی با لبخند و آرامش بگو واقعا؟؟  اصلا متوجه نشدم حتما حواسم نبوده یا اینکه بگی وای اینقد سرم شلوغه یادم رفت 

کلا باید نشون بدی که آرامش داری و حرفای اونا روت تاثیر نمیذاره اینطوری بیشتر حرصی میشن  

یه جمله رو یادت باشه

تو نمیتونی بقیه رو مجبور کنی که باهات درست رفتار کنن

ولی میتونی کاری کنی که بگن ای کاش باهاش درست رفتار میکردیم

منکه رابطموکم کردم مثلااگه هفته ای یبارمیرفتم بعدش ماهی الان چندماه یبارمیرم درحالی که خیلی بهشون محبت میکردم الآنم که جاریم اذیتشون می‌کنه هی باهاشون دعوامیکنه  قدرمنومیدونن توهم باهاشون کاری نداشته باش بارندگی خودت مشغول باش بسته به شرایط خودت سنگین ورنگین باش عزتتوحفظ کن