2777
2789
عنوان

از دست مادر همسرم خسته شدم

| مشاهده متن کامل بحث + 5448 بازدید | 189 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

متولد ۶۷

شوهرت استاد دانشگاهه یا مادرش؟

سنت سن پختگیه... عجیبه هنوز نتونستی این موضوع رو خاتمه بدی...

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

الان خوابم نمیبره بچم دو سالشه هنوز نتونستم از شیر بگیرم شیرمو خراب کرذن از بس حرص دادن پریروز خواستیم بریم آتلیه مادرشوهرم هی گفت نرید به درد نمیخوره اینقدر گفت گفت بچم بیقراری کرد نتونستیم بریم انرژی منفیش از صد فرسنگی هم میرسه به شوهرم گفتم تو زندگی با تو انگار برزخ و جهنم زندگیمم 

این کاربری دست دو نفره. (خدایا شکرت برای ‌وجودت )

متولد ۶۷

کاش از اول رو نمیدادی 

چقدر این متن دکتر الهی قمشه ای زیباست 👌🏻روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند فضای منزلتان خالی از نقاشی های کودکانه خواهد شد؛ دیگر اثری از شکلک های خندان بر روی دیوارهای خانه، حک کردن اسامی بر روی پارچه ی دسته ی مبل ها و طرح های لرزان انگشتی بر روی شیشه های بخار گرفته ی پنجره های خانه،وجودنخواهد داشت.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند دیگر اثری از هسته های میوه ها در زیر تخت ها وجود نخواهد داشت. در آن روز می توانید مدادی را بر روی میز براي يادداشت كردن پیدا کنید و شيرينی داخل یخچال باقی خواهد ماند.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند میتوانید برای خود غذاهای بخارپز به جای ساندویچ هات داگ یا همبرگر درست کنید.میتوانید زیر نور شمع غذا بخورید بدون آنکه نگران دعوای فرزندانتان برای فوت کردن شمع ها باشید.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند زندگیتان متفاوت خواهد شد آنها آشیانه تان را ترک خواهند کرد و خانه تان آرام... ساکت... خالی و تنها خواهد شد.در آن زمان است که به جای چشم انتظاری برای فرارسیدن «روزی» ؛ دیروزها را مرور خواهید کرد... یعنی در ان روزها ؛ دلتنگ امروزتان خواهید شد...پس امروزتان را با آنها عاشقانه زندگی کنید

امضات منم 

من خیلی خیلی خیلی اوضاعم بدتر از شماست... خدا نکنه مثل من باشی.‌..

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
شوهرت استاد دانشگاهه یا مادرش؟ سنت سن پختگیه... عجیبه هنوز نتونستی این موضوع رو خاتمه بدی...

شوهرم استاده دکتره خیلی موقعیت اجتماعیش بالاست سوادش بالاست خودمم تخصیلات تکمیلی دارم ولی کاش به جای درس بهم یاد میدادن درست انتخاب کنم یا سیاست داشته باشم 

این کاربری دست دو نفره. (خدایا شکرت برای ‌وجودت )

الان خوابم نمیبره بچم دو سالشه هنوز نتونستم از شیر بگیرم شیرمو خراب کرذن از بس حرص دادن پریروز خواست ...

پدر شوهر نداری با اون صحبت کن

چقدر این متن دکتر الهی قمشه ای زیباست 👌🏻روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند فضای منزلتان خالی از نقاشی های کودکانه خواهد شد؛ دیگر اثری از شکلک های خندان بر روی دیوارهای خانه، حک کردن اسامی بر روی پارچه ی دسته ی مبل ها و طرح های لرزان انگشتی بر روی شیشه های بخار گرفته ی پنجره های خانه،وجودنخواهد داشت.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند دیگر اثری از هسته های میوه ها در زیر تخت ها وجود نخواهد داشت. در آن روز می توانید مدادی را بر روی میز براي يادداشت كردن پیدا کنید و شيرينی داخل یخچال باقی خواهد ماند.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند میتوانید برای خود غذاهای بخارپز به جای ساندویچ هات داگ یا همبرگر درست کنید.میتوانید زیر نور شمع غذا بخورید بدون آنکه نگران دعوای فرزندانتان برای فوت کردن شمع ها باشید.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند زندگیتان متفاوت خواهد شد آنها آشیانه تان را ترک خواهند کرد و خانه تان آرام... ساکت... خالی و تنها خواهد شد.در آن زمان است که به جای چشم انتظاری برای فرارسیدن «روزی» ؛ دیروزها را مرور خواهید کرد... یعنی در ان روزها ؛ دلتنگ امروزتان خواهید شد...پس امروزتان را با آنها عاشقانه زندگی کنید

الان خوابم نمیبره بچم دو سالشه هنوز نتونستم از شیر بگیرم شیرمو خراب کرذن از بس حرص دادن پریروز خواست ...

اینجوری نگو اونم دلسرد میشه اوضاع بدتر میشه...

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
من خیلی خیلی خیلی اوضاعم بدتر از شماست... خدا نکنه مثل من باشی.‌..

من دختر مهربون و شاد و زیبای فامیل بودم هیچی ازم نمونده مهربونیام و خنده هام و زیبایی هام ...با اینا کمتر شد یه آدم دیگه شدم نشستیم با کیک عکس گرفتیم حالم از خودم بهم خورد روحیه ندارم یه رژ بزنم اصلاح کنم اصلا دیگه حس میکنم تحملم تمومه به نظرت به خواهرشوهرم زنگ بزنم؟

این کاربری دست دو نفره. (خدایا شکرت برای ‌وجودت )

شوهرم استاده دکتره خیلی موقعیت اجتماعیش بالاست سوادش بالاست خودمم تخصیلات تکمیلی دارم ولی کاش به جای ...

سیاست خاصی لازم نیست گلم مرگ یبار شیون یبار یا شوهرت صحبت کن بگو از این وضع خسته شدی مادرشم که صحبت کردی شوهرتو بکش تو تیم خودت 

چقدر این متن دکتر الهی قمشه ای زیباست 👌🏻روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند فضای منزلتان خالی از نقاشی های کودکانه خواهد شد؛ دیگر اثری از شکلک های خندان بر روی دیوارهای خانه، حک کردن اسامی بر روی پارچه ی دسته ی مبل ها و طرح های لرزان انگشتی بر روی شیشه های بخار گرفته ی پنجره های خانه،وجودنخواهد داشت.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند دیگر اثری از هسته های میوه ها در زیر تخت ها وجود نخواهد داشت. در آن روز می توانید مدادی را بر روی میز براي يادداشت كردن پیدا کنید و شيرينی داخل یخچال باقی خواهد ماند.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند میتوانید برای خود غذاهای بخارپز به جای ساندویچ هات داگ یا همبرگر درست کنید.میتوانید زیر نور شمع غذا بخورید بدون آنکه نگران دعوای فرزندانتان برای فوت کردن شمع ها باشید.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند زندگیتان متفاوت خواهد شد آنها آشیانه تان را ترک خواهند کرد و خانه تان آرام... ساکت... خالی و تنها خواهد شد.در آن زمان است که به جای چشم انتظاری برای فرارسیدن «روزی» ؛ دیروزها را مرور خواهید کرد... یعنی در ان روزها ؛ دلتنگ امروزتان خواهید شد...پس امروزتان را با آنها عاشقانه زندگی کنید

معلومه از اون دخترهای درس خون و مودب و خانواده‌دار هستی...

مثل خودم....ماها پدرسوختگی و سلیطه‌بازی رو بلد نیستیم...

اگر گیر آدم بد بیوفتیم، آچمز میشیم...

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
من دختر مهربون و شاد و زیبای فامیل بودم هیچی ازم نمونده مهربونیام و خنده هام و زیبایی هام ...با اینا ...

به نظرم فقط شوهرته که میتونه خاتمه بده به این وضع

چقدر این متن دکتر الهی قمشه ای زیباست 👌🏻روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند فضای منزلتان خالی از نقاشی های کودکانه خواهد شد؛ دیگر اثری از شکلک های خندان بر روی دیوارهای خانه، حک کردن اسامی بر روی پارچه ی دسته ی مبل ها و طرح های لرزان انگشتی بر روی شیشه های بخار گرفته ی پنجره های خانه،وجودنخواهد داشت.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند دیگر اثری از هسته های میوه ها در زیر تخت ها وجود نخواهد داشت. در آن روز می توانید مدادی را بر روی میز براي يادداشت كردن پیدا کنید و شيرينی داخل یخچال باقی خواهد ماند.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند میتوانید برای خود غذاهای بخارپز به جای ساندویچ هات داگ یا همبرگر درست کنید.میتوانید زیر نور شمع غذا بخورید بدون آنکه نگران دعوای فرزندانتان برای فوت کردن شمع ها باشید.روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند زندگیتان متفاوت خواهد شد آنها آشیانه تان را ترک خواهند کرد و خانه تان آرام... ساکت... خالی و تنها خواهد شد.در آن زمان است که به جای چشم انتظاری برای فرارسیدن «روزی» ؛ دیروزها را مرور خواهید کرد... یعنی در ان روزها ؛ دلتنگ امروزتان خواهید شد...پس امروزتان را با آنها عاشقانه زندگی کنید

پدر شوهر نداری با اون صحبت کن

مردی خیلی خوب و با شخصیته اون بدبخته گیر این زن افتاده تا اینجا زورش رسید راضیش کرد بعد هشت سال خونه مستقل بگیریم با تمام خانواده پدرشوهرم قطع ارتباط کرده حتی ختم خواهر برادر پدرشوهرم نرفت 

این کاربری دست دو نفره. (خدایا شکرت برای ‌وجودت )

معلومه از اون دخترهای درس خون و مودب و خانواده‌دار هستی... مثل خودم....ماها پدرسوختگی و سلیطه‌بازی ...

میخام از فردا سلیطه بشم ان شاله حالا ببین میام میگم از ترس مامان بابام جرات ندارم ولی از این به بعد ببین چکار کنم 

این کاربری دست دو نفره. (خدایا شکرت برای ‌وجودت )

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792