اعصابم خورده چقدرم گریه کردم بعدش
..
قضیه از این قراره ی معلم بیسواد شیمی داریم که واقعا خیلی سعی کردم باهاش ارتباط بگیرم نشد بعد ما کنکوری هستیم مشاورم گفت سر کلاسش برو بیرون یا کتاب دیگ ای رو بخون
از اونجایی ک کلاسش همیشه شلوغه نشستم داشتم پفک میخوردم
بهم گفت ببندش منم ساکت شدم ولی هی بچه ها میگفتن من میخوام من میخوام داد زد گفت ک از اولشم نباید اجازه میدادم بیای سر کلاس ( جلسه قبلش بهم گفت برو بچه ها رو صدا کن جشن داشتیم بعد رفتم دیگ برنگشتم .. رفتم ریاضی استادمو زدم بعدش صدام زد چرا برنگشتی گفتم پیش بچه ها بودم)
حالا بهم گفت چرا با لحن تمسخر بهم گفتی
از طرفی سرکلاس زدم بیرون مستقیم رفتم دفتر به مدیر گفتم خانم من آزمون دارم میخوام برم تستامو بزنم با اجازتون و اینا
امروز بهم گفت جوری اومدی گفتی انگار چیزی نبود انگار ن انگار بی احترامی کردی به دبیر .
کلی حرف زد بعد گفت مثلا میخوای پزشک بشی یا مهندس شما ک هیچی نمیشینید
بهش گفتم مهم اینه که دارم تلاشمو میکنم شرمنده خودم نباشم
بعدشم اگه دانش اموزاتون تا الان چیزی نشدن بخاطر شماس ک درکی از موقعیت دانش آموز ندارین
اونم گفت که تو آزمون داشتی ک داشتی مدرسه جای این چیزاس
گفتم من بخاطر شیمی نمیام چون از تدریس ایشون چیزی متوجه نمیشم و فقط وقت تلف کردنه
کلی حرف زدیم و داد زدیم
بعد دبیر انگار فقط عقده اینو داشت چرا اجازه نگرفتی پفک بخوری حالا اینا بکنار
وقتی اینو گفت هنگ کردم
میخواستم بهش بگم اگه عقده اجازه رو داشتی بهم میگفتی اجازه میگرفتم
ولی گفتم اوکی حق با شماست در این رابطه ولی در باقی ماجرا چیزی کمن میگم درسته
مدیر بهم گفت غلط کردی مگه کی هستی
گفتم دانش آموز این مدرسه و حقی هم دارم
گفت پروندتو میدم بریا
گفتم خراب بشه این مدرسه ای ک شما مدیر و معاونشین
خیلی سعی داشتم جلو گریه کردنم رو بگیرم
بعد گفت دو نمره از انضباطش رو کم کن
ک کم کرد
بعد بهم گفت چرا جلو دبیر گفتی بلد نیست درس بده و وقت تلف کردنه... بهش گفتم شما کاری کردین حرفی رو بزنم ک نباید
بهم گفت صداتو بیار پایین🤣
در آخر این معاون چاپلوس اومد گفت تیارا عزیزم تو دختر عاقلی بودی تو اخلاق تورو الگو میذاشتیم چرا اینجوری شدی میدونم فشار درس روتونه و از این چرت و پرتا
خیلی اشغاله متنفرم ازش.
در آخر از دفتر زدم بیرون و کلی گریه کردم
زنیکه اشغال عقده ای