اگه توانایی مالی داری چرا که نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حتما برو
دیگه نه صلوات میفرستم نه دعا میکنم نه اسمتو میارم نه باهات حرف میزنم نه برات نامه مینویسم....چرا همه چی یطرفه باشه؟؟؟فقط من صدات کنم؟تو جواب ندی؟این رسمشه؟برو با همون بنده عزیزات که براشون کم نمیذاری.منم یه گوشه این دنیا زندگیمو میکنم تا .......
۲0، شرایطشو دارم تقریبا، ی اپارتمان دیگع، مثلا ی واحد کوچیک، شغل اره دارم.. تدریس میکنم. مشکل ایشون رو من هم نفهمیدم دقیقا! ولی من با نهایت احترام سعی میکنم همه چیو درست کنم ک اونم نمیشه،، باز همون الگو ها تکرار میشه متاسفانه.
نمیدونم چرا آخه یکی نتونه شادی بچشو ببینه،، درک میکنم اونم ارزو و فانتزی ها داره ولی ن اینک دیگ بیاد ...
طبیعیه عزیزم مامان منم گاهی اوقات اینجوره
این حقایق هستند که آدمها را از هم دور میکنند ، نه دروغ ! وگرنه ما دروغ میگوییم که نزدیک باقی بمانیم ! آدمها یکبار عمیقاً عاشق میشوند، چون فقط یکبار نمیترسند که همه چیز خود را از دست بدهند؛ امّا بعد از همان یکبار، ترسها آنقدر عمیق میشوند که عشق، دیگر دور میایستد ...
مامانم ببین گاهی اوقات احساس میکنم از من متنفره گاهی اوقات عاشقمه
مثلا با بقیه خیلی خوبه با من نه زیاد
یا مثلا بی دلیل قیافه اش رو کج میکنه من نمیدونم چی شده
این حقایق هستند که آدمها را از هم دور میکنند ، نه دروغ ! وگرنه ما دروغ میگوییم که نزدیک باقی بمانیم ! آدمها یکبار عمیقاً عاشق میشوند، چون فقط یکبار نمیترسند که همه چیز خود را از دست بدهند؛ امّا بعد از همان یکبار، ترسها آنقدر عمیق میشوند که عشق، دیگر دور میایستد ...