من کسی رو دیدم دقیقا جریان تو براش پیش اومد.زنه خیلی تلاش کرد که بمونه.حتی به دعا هم پناه برد.جالبه ازونطرف دختره دوست شوهرش هم دعا میکرد که زندگی اینا بپاشه.شوهرش گفت بعد مدرسه بچه برو خونه پدرت طلاقت بدم.اصلا وضعی بود.تااینکه زنه متوجه شد شوهره فقط بایه دختر نبوده بلکه باافراد زیادی بوده و اون دختره از بقیه سریش تر بوده و به گردن مرده افتاده بود یه جورایی.الان زنه میگه بعد مدرسه بچه م طلاق میگیرم مهریه و همه چی هم ازش میگیرم بچه رو هم میبرم.این مرد هم بمونه با زنها و دخترهای هرزه.