ما دوسال و خورده ایه که ازدواج کردیم
شوهرم و خانواده اش از اول زندگی بهمون دروغ گفتن که ما خونه میخریم لل میکنیم بل میکنیم و هزار حرف دیگه
شوهرمگف من پس اندداز دارمو....
بعد عقد متوجه شدم پدرشوهرم یک آدم دروغگوئه بی احساسه که بین جون بچه هاشو و پول ، پولو انتخاب میکنه اوایلش اذیت شدم ولی بعدش گفتم به درک خودمون زندگیمونو میسازیم
شوهرم اصلا فکر اقتصادی نداره طی این دوسال خیلی سر پول بهم دروغ گفت من هر چی برای زندگیمون تلاش میکردم این به فناش میداددبعدش متوجه میشدم میگفت دیگع دروغ نمیگم بارها با روش های مختلف بهش گفتم دروغ بهم نگو ، بزار زندگیمونو بسازیم پولمونو بی فکر به فنا نده
امروز متوجه شدم آقا با ۱۰ ملیون پس انداز اومده خاستگاری من و کل پول خرج عروسی و چیزهای دیگه رو قرض گرفته و بهم دروغ گفته
منم قهر اومدم خونه مامانم