2777
2789
عنوان

شما باشید میدید؟

85 بازدید | 4 پست

من دانشجوعم یه دختره هست داخل خوابگاه انقد شیک و پیک میگرده لباسا و وسایلش انقدر گرون گرون و خوبن قیمت کل لباسایی که من تو کل عمرم خریدم اندازه یه دونه لباس اون اون نمیشه (ینی میخوام بگم فک نکنم ندار باشه) بعد این دختره میوه و خوردنی اینا زیاد نمیخره غذا هم درست نمیکنه بعد من چون دانشگاهم به شهر خودمون نزدیکه مامانم غذا میپزه میده بذارم فریزر یا بهم سرمیزنن خوردنی اینا زیاد برام میارن

حالا این هرچیزی که از خونه مامانم برام درست میکنه یا کلا خوراکی های منو قایمکی برمیداره میخوره بنظرتون بذارم به کارش ادامه بده و به روی خودم نیارم؟؟ یا اینکه چیزامو قایم کنم که نخوره؟؟ میتونم قایم کنم ولی عذاب وجدان میگیرم 

شما باشید چه میکنید؟ بنظرتون عذاب وجدانم الکیه یا نه واقعا گناه داره؟

در حد دو سه لقمه؟اگر انقدره بذار بخوره احتمالا کسی واسش خونه غذا آنچنانی نمیپزه 

ولی اکر همه اشه قائم کن خودت از بس غذایی هلاک نشی😐

"آنه شرلی" ای در مغزم نویسندگی میکند و "جودی آبوتی" در رفتارهایم خودش را فریاد میزند🧡من تو سکوت شناختم رقص پروانه را...🦋افکارم رو مینویسم گاها مثل طوفانی هستن که کاغذها رو خط خطی میکنن و میدرن و گاها دخترکی زیر کلماتم با گل های لای موهاش برایم ویولون مینوازد و نسیم،چین های دامنش رو تاب میدهد🌸یک عدد خیال پرداز با رمان های احساسی و درام و یک نیمچه نویسنده نوپا🐣دوچرخه سواری رو دوست دارم و از بادی که به صورتم میخوره حس پرواز رو تجربه میکنم،اتوبوس سواری رو دوست دارم چون برای مدتی با غریبه ها همدل میشم برای رسیدن به مقصدی که در مسیرش باهاشون همقدم بودم🍃باور دارم انسان موجودی محترم و گنجینه ای زنده است،حتی اگر ردپایش برف ها را زشت کند تو نمیدانی این حفره های موقت چه دانه هایی را در خود میپذیرد و نهالی امیدبخش را رشد میدهد💛

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

در حد دو سه لقمه؟اگر انقدره بذار بخوره احتمالا کسی واسش خونه غذا آنچنانی نمیپزه  ولی اکر همه ا ...

همه اش نه ولی مثلا یه وعده غذایی رو میبره من مجبور میشم وعده غذایی دیگه امو گرم کنم

همه اش نه ولی مثلا یه وعده غذایی رو میبره من مجبور میشم وعده غذایی دیگه امو گرم کنم


😑چی بگم از اون جایی که مواد غذایی واسه خانواده ما گرونه مراعات میکنم ولی خب بعضی مواقع ممکنه واسش بیارم چون احتمال داره که کسی واسش خونه غذا آماده نمیکنه یا شاید هم میکنه ولی مامان تو آشپز بهتریه😁

"آنه شرلی" ای در مغزم نویسندگی میکند و "جودی آبوتی" در رفتارهایم خودش را فریاد میزند🧡من تو سکوت شناختم رقص پروانه را...🦋افکارم رو مینویسم گاها مثل طوفانی هستن که کاغذها رو خط خطی میکنن و میدرن و گاها دخترکی زیر کلماتم با گل های لای موهاش برایم ویولون مینوازد و نسیم،چین های دامنش رو تاب میدهد🌸یک عدد خیال پرداز با رمان های احساسی و درام و یک نیمچه نویسنده نوپا🐣دوچرخه سواری رو دوست دارم و از بادی که به صورتم میخوره حس پرواز رو تجربه میکنم،اتوبوس سواری رو دوست دارم چون برای مدتی با غریبه ها همدل میشم برای رسیدن به مقصدی که در مسیرش باهاشون همقدم بودم🍃باور دارم انسان موجودی محترم و گنجینه ای زنده است،حتی اگر ردپایش برف ها را زشت کند تو نمیدانی این حفره های موقت چه دانه هایی را در خود میپذیرد و نهالی امیدبخش را رشد میدهد💛

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792