دیشب خونه خالم شام دعوت بودیم مامانم گفت زود بریم چون بچه نداره کمکش کنه کمک کنیم هرچند نیاز نبود ساعت پنج بریم اما خوب خیای وقت بود نرفته بودیم مامانم دلش تنگ شده بود بیشتر تا بخوایم کمک کنه
منم ساعت چهار عصرونه خورده بودم
دوبار سه بار چایی اوردن به من تعارف نکردند منم ساعت هفت همیشه شام میخورم دچار ضعف شدم یه دونه خرما رفتم از رو میز برداشتم خدایی ضعفم گرفته نشد هنوز هم بقیه مهمونها نیامده بودند دوبار چایی گرفتن به من تعارف نکردند من رفتم تو آشپزخونه برای خودم چایی ریختم با یه خرمای دیگه خوردم حالا همون خالم که صاحب خونه بود گفت اینقدر خرما نخور میدونم بخاطر این که سیر نشم کفت ولی واقعا بهم برخورد چون همیشه اینطوری رفتار میکنه همیشه هم به من میگه شکمو درصورتی که من تا گرسنه نباشم چیزی نمیخورم منم بهش گفتم زشاه ادم مهمونی بگیره به بقیه که مهمونن بگه نخور ؟؟ بهنظرتون اشتباه کردم ؟؟
درضمن ۳۲سالمه