همسرم کارش مشهده ۱۲ساعت راه تا خود مشهد هی میاد میره میگه اذیت میشم زندگی برداریم بریم مشهد نمیدونم چی بهش بگم خودم ته دل دوست ندارم برم غربت ولی موندم سر دو راهی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پس فرقی نداره براتون. حداقل مشهد باشینکنار همسرتون هستین.
اره خیلی سختی کشیدم و فکر کنم اخرشم همینطور بیوفتم بمیرم ۱۰ساله شهرستان گرمسارم ادماش واقعا بدن وخیلی ببخشید کثیفن فقط میخوام از اینجا فرار کنم ولی باز خدا کاری کرد باید غربت بکشم