بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من خودم پانیک داشتم اگه واقعیت بهتون بگم ۸سال درگیرش بودم من همراه پانیک فوبیا وافسرده هم بودم ودارومصرف میکردم اما بیشترخودم خودموکمک کردم فقط باگفتن جملات مثبت وکم کم دارو روحذف کردم حالم انقدری بدبودنمیتونستم ازخونه بیرون برم چه تنهاچه باکسی فرقی نمیکردهمش ترس داشتم که الان حالم بدمیشه همش باترس زندگی میکردم روزگارخیلی بدی داشتم امایه روزتصمیم گرفتم این حالاتموعوض کنم کم کم شروع کردم به خودم انرژی مثبت دادن باخودم حرف میزدم هروقت حالمم بدمیشدبازباخودم حرف میزدم که هیچی نیست حالتم خیلی خوبه وکم کم میدیدم حالم داره خوب میشه وهردفه حملات کم میشدکه دیگه حذف شددرکل فقط فکرموعوض کردم همین سخته اماشدنیه
عزیزم شما شاید شرایط زندگیتون هم تغییر کرده ینی بهتر شده که باعث بهبودی بیماریتون شده؟
نه عزیزم من بخاطرشرایط زندگیم حالم بدنشده بودکه باعوض شدنش حالم خوب بشه من ازاول پانیک نداشتم من بخاطراینکه پدرشوهرم منوبابقیه عروساش فرق میزاشت من هی ناراحت میشدم گریه میکردم خودخوری میکردم وگرفتارپانیک فوبیاافسردگی شدم بعداینکه حتی پدرشوهرم هم ازدنیارفت من بازحالم مثل قبل بود بعدتوی یه گروهی توتلگرام عضوشدم که همه ی عضواون گروه یاپانیک داشتن یاافسرده بودن یاکلاقرص اعصاب مصرف میکردن اونجا مابه همدیگه روحیه میدادیم که من قلقش اومددستم وکم کم موفق شدم به خودم بیام اره عزیزم شرایط زندگیم تغییرانچنانی نکردفقط یه پسرداشتم یه دخترهم بهش اضافه شدمن این جمله روتوحملات پانیک به خودم گوشزدمیکردم میگفتم به خودم که چته اخرش کی چی مُردنی که داری الان نمیری ۴۰سال دیگه میمیری ........باورکن این جملات خیلی خیلی توروحیاتم اثرگذاشت انگاریه تلگربزرگ بود