کم مونده از دست شوهرم سر به بیابون بزارم

باید قبل اینکه دعوت‌ش رو قبول میکردی میگفتی اجازه بدید با همسرم تماس بگیرم شاید ایشون برنامه ی دیگه ای داشته باشه

حالا شدی😅 احتمالا دلش از جای دیگه پر بوده اهمیت نده 

شوهرت نفهمه کاریشم نمیشه کرد

به نظرم شوهرت درست میگه اولا وقتی خودت نمیتونی دعوت کنی سعی کن مهمونی هم نری ، دوم اینکه بدون مشورت نباید هیچکدوم دعوت قبول کنین که اینجوری نشه 

کار شوهرت زشتر بوده طرف خوروشنت و گذاشته کنسل کرده . شوهرت اگه خیلی ناراحته غذا از بیرون بگیره یا بگه کسی بیاد درست کنه 

عزیزم من خودم بدون اینکه شوهرم بگه دعوتی کسی رو قبول نمیکردم وقتی خودم مشکل دارم و نمیتونم جبران کنم

دوما حتما با همسرم هماهنگ میکنم بعد دعوت کسی رو حتی خانواده خود شوهرمو قبول میکنم شاید ایشون یکار مهم میداشت 

سوما مردها غرورشون از خانم ها بیش تر ایشون بره اونجا بخوره و دعوتی رو پس نده حس خیلی بدی بهش دست میده و من هم اخلاقم همینطوری دعوتی ک نتونم جبران کنم رو قبول نمیکنم

عجب بابا بخدا واسه چه چیزهای پیش و پا افتاده ای دعوا دارید کاش مشکل ما هم این چیزا بود 

زندگی مشترک یعنی همین 👍نمیشه سرخود جایی رفت و اومد زن و شوهر باید ازحال هم اگاه باشن

اما یه حرفی بزنم هیچوقت به خاطر دیگران با همسرت دعوا نکن حالا شاید حساس شده زیاد گیر نده کش نده موضوع رو چندروز بگذره کوتاه میاد 

من سر این مسئله کلی وسیله شکستم 

با این تفاوت که فقط دعوتی های طرف منو اینجوری میکرد 

منم لج بازززز 

تلافی همه رو درآوردم 

چند جا دعوتش کردن که رودربایستی داشت باهاشون منم نرفتم 

حالش جا اومد

اعصابم داغون شد از دست همسرت

ببین من حس میکنم کسی به همسرت تیکه انداخته ، ممکنه توی جمع مردونه دوستاشون به حالت شوخی چیزی گفته باشن بهش که فلانی هم فقط میاد میخوره و میره . برای همین اینجوری عصبی شده .

وقتی کسی کاری میکنه که سابقه نداشته ، مثل همین دعوا کردن به خاطر قبول دعوت که میگی قبلا هم بارها انجام دادی و مشکلی نداشته همسرت ، این احتمال رو هم بده که یه اتفاقی افتاده باشه

شوهر منم دعوتی طرف من اینجور بود.. عروسی خواهر زاده ش مارو دعوت نکردن.. رفتن تالار دیدن چقدر ضایع اینا اصلا مهمون نبردن حساب کن از سالن زنگ زدن بیاین دیگه ما منتظریم.. گفتم چه خبره مگه.. بیاین عروسی فلانیه..شوهرمم سرکار بود بهش زنگ زدن یه جور خودشو رسوند پاشو بریم عروسیه.. باورت میشه من موهامو خشک نکردم رفتم عروسی.. حالا کس وکار من از یه سال قبل بگن میگه نه دیر گفتن من امادگی ندارم.. یا پاگشای پسرم خونه مامانم نیومد گفت من خبر ندارم درصورتیکه خیلی ام خوب خبر داشت دراین حد عوضیه.. 

عه چ اخلاقی داره

پ سعی کن بدون هماهنگیش دیگ کاری نکنی اعصابت اروم تر اونجوری