هرچقد واسه زندگیم تلاش میکنم باز کم میارم.
از وقتی دبیرستانم تموم شد شروع کردم کار کردن ک بتونم دانشگاه برم البته دبیرستانی هم بودم برا اینکه بتونم لباسایی ک دوسددارمو بخرم کار میکردم در حد توانم.بعد اینکه دانشگام تموم شد شروع کردم کار کردن واسه تهیه جهیزیه ام. دوسال تموم وقتمو گذاشتم ک پول جمع کنم کوچیکترین شادی ای نداشتم بعدش ک یذره کارو یاد گرفتمو داشت روزای خوبم میرسید کرونا اومد😓 بهرحال شوهرم اومد خاستگاری و من فکر میکردم مشکلی برا جهیزیه ندارم رفتم خرید دیدم بعععله چ گرونی شده با این خانواده شوهری ک چشممو داشتن درمیاوردن که آااای کل جهیزیه دخترمو خودمون خریدیمو کریستالش ال و بلو.آخه ما رسم نداریم تیکه های بزرگو بگیریم من همون واسه چیزای کوچیکم کم میاوردم البته جهیزیم در حد قابل قبول بود کسی نمیتونست حرف بزنه اما من خیلی کار کردم ک همه چیزایی ک میخوامو بخرم تنهام بودم چون هیچکس نمیتونست کمکم کنه پدرمم پیره. وامم نمیتونستم بگیرم چون قسطشو نمیتونستم بدم. بهرحال اون روزای سخت گذشت و من حامله شدم البتع من فکر این روزامم میکردم و ی مقدار طلا هم برا این روزا برا سیسمونی نگه داشتم الان باز میبینم باز پول کم میارم! واقن اهل شکایت نیستم ناشکری نمیکنم پر توقع نیستم ولی امروز تو تاکسی ناخوداگاه اشکم اومد چرا انقد تنهام ! چرا همش کم میارم! چرا ی نفر کنارم نیست بتونم این حرفارو بهش بزنم