2777
2789
عنوان

یه اشتباه بد کردم

9769 بازدید | 159 پست

دو روز بخاطر زندگی بدم و اینکه مدام از همسرم کتک میخورم به مادرش پیام دادم که من حاضرم طلاق بگیرم واقعا هم قصد طلاق داشتم میدونستم خانواده همسرم خوشحال میشن گفتم شاید عدو سبب خیر بشه همسرم راضی کنن طلاقم بده و یطورایی حمایت مالیم کنن که از زندگی پسرشون بیرون برم. مادر شوهرم از خدا خواسته سریع جواب داد که بیا پایین خونه ایم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خب؟! 

تواضعی عزت بخش                                               به خدا تواضع کن و در برابر فرامینش مطیع باش تا زورگویان نتوانند تو را ذلیل و فرمانبردار خود کنند            ارزش هرفرد متناسب با فرمانده اوست 💕

رفتم پایین

هم پدر شوهرم هم مادر شوهرم بود که بر عکس همیشه تحویلم گرفتن 

و گفتن از اول هم این ازدواج بصلاح دو تاتون نبود ماهم بهمین خاطر راضی نبودیم

سن تو کمه سن پسر ما بالا و فاصله طبقاتی و از این حرفا زدن

بهشون گفتم حق با شما بود منم دیگه دلم به زندگیم نیست جایی هم ندارم که برم کمکم کنید یه راهی پیش پام بذارید

پدر شوهرم گفت نگران نباشم حتی اگر همسرم زیر بار مهریه نرفت خودش مهریمو میده

حتی گفتن که به اشنا میسپارن که همزمان با درسم بتونم کارم کنن

کلا گفتن هواتو داریم و کلی اینکه جوونی زندگی خودتو حروم پسر ما نکن

ما ساپورتت میکنیم دنبال کارای طلاقت باش و راضی کردن پسرمون با ما

حتی پدر شوهرم یه مبلغی به زور به حسابم ریخت که دستت باشه برای انجام کارتی طلاق

خودمم دنبال کار ها میبرمت

گفتم به همسرم نگین اومد به شما اینا رو گفتم

گفتن نمیگیم 

اومدم خونم کار سپردم به اونا

ته دلم میترسید از کارم

ولی میگفتم دیگه تحمل ندارم

هفته ای که هفت روز بود سه چهار بار میزدم تهدیدم میکرد فحاشی میکرد

بارها میگفت نمیذارم دانشگاه بری کل ترمم خون به جگرم کرد هر شب با گریه میخوابیدم نکنه فردا نذاره دانشگاه برم

تا اینکه دیشب که همسرم خونشون بود فهمید که من بهشون گفتم حاضرم طلاق بگیرم اومد خونه تا تونست زدم

طوری که بخاطر رد کتک هاش تو صورت و دستم دانشگاه نرفتم 

کلی هم تهدیدم کرده از دانشگاه نرفتن بگیر تا خونه مامان و بابام و آواره کردن اونا

یه قرارم برای تخر هفته گذاشته که تنم می لرزه

ظهر بهم پیامک داد که اخر هفته با خانواده خاله اش قراره بریم سفر دو روزه اماده باشم

میدونم کارای مادر شوهر بی شرفمه

چون همسرم با دخترخالش سالها قبل از ازدواج ما یه رابطه عاشقونه داشته 


میدونم میخوان تو این سفر دو روز دقم بدن. من حاضرم از همسرم جدا بشم ولی اصلا دوست ندارم جلوی چشمم روابط عاشقانه شو با یکی دیگه ببینم در واقع دوست ندارم تا این حد خار و خفیف بشم

احساس میکنم چون غرورشو جلوی خانواده اش با در خواست طلاق شکوندم اینطوری میخواد انتقام بگیره 

موندم چیکار کنم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

امتخان دارم

inaros | 3 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز