اون موقع یه ذره احساس نسبت بهش داشتی ولی فک کنم الان دیگه ناامید شدی
بری برگشتی درکار نیست
ولی الان یه نقطه ضعف به اسم پسرت داری
پسرتم که خونه ی مامانت نمیاد واصلااااا بهت میشنهاد نمیکنم ببریش خونه ی مامانت،یا پا رو دلت بزار وبدون پسرت برو که یه سیلی محکمه تو گوش شوهرت یاهم ریسک نکن وتحمل کن
ولی دیگهههه تحت هییییچ شرایطی از روی عصبانیت تاکید میکنم از روی عصبانیت ،ناراحتی،هیجانزده وبدون فکر تصمیم نگیررررر که مبادا باز بری که دیگه راه برگشتی نیست،از نظر من بشین سبک سنگین کن خودتو آماده ی رفتن بدون پسرت کن،هررررر موقع که آمادگی کامل داشتی بعدااااا برووووو
اگر نه به هیییچ وجه نرو
خاااااک عالم توسر این مرد پست فطرت
مطمعنننن بااااش ایشون خیر نمیبینه الانم که داره کار حرام میکنه
چون صیغه اصول وقداعد خودشو داره،خرج ومخارج داره
شوهرت داره که بده؟
خیر نمیبینه وتقاص ظلمی که درحق شما وپسرت رو کرده قطعااااا میبینه
مگه به جمال وصورت وهیکل قشنگه درسته اینا الان مهم شده ولی اینا ظاهریه
ایشون از حیوون هم کمتره از لحاظ انسانیت
جدای از اینکه شما خودت به فکر خودت نیستی بعد توقع داری همچین حیوونی به فکرت باشه وبرات خونه بگیره
خودتو گول نزن این خونه بگیر نیست برات
ازخودت متنفر نباش
یجا خوندم موندن با کسی که شمارو دوست نداره اولین عوارضش اینه که آدم اعتماد بنفسش و ازدست میده دومشم سیر ومایوس میشه ازدنیا
حالا مگه دنیا به آخر رسیده این غول بیابونی عوضی ارزش دوست داشتن داره
شما جوونی،تو اون دنیا خدا هم ازت بازخواست میکنه که چ کردی با خودت ،خودت داری به خودت ظلم میکنی وپشت ترست قایم شدی