یه بار تو مهمونی یه خانم اون طرف خونه رو زمین نشسته بود و چایی رو هم لبه فرش گذاشته بود
من اینطرف خونه داشتم رد میشدم پام خورد لبه فرش یه کم بلند شد و چایی اونطرف ریخت
واقعا مادرشوهرم جوری خجالت زده م کرد پیش مهمونا که فرش هامو تازه شسته بودم و ...
جالبه مهمونا هم میگفتن حق داری و نگاهشون جوری بود که انگار من چایی رو ریختم
به نظرتون حق با اونا بود؟
اوه اوه به اسب شاه گفته یابو ........مادرت در چه وضعه .......فکر کردی مادرت چروک و پیر نمیشه یاخودت یه زمانی یه جابری درو باز نمیکنن میگن این پیره زن گندیده دوباره اومد ....ایشاله ...
چون میگذرد غمی نیس🤣
من مادر شوهر ندارم اما یه خواهر شوهر دارم که ۴ ساله ازدواج کردم زندگیمو زهر کرده اگه بگم چیا به سرم آورده شما مادر شوهرتونو فراموش میکنید من فقط ۱۵ سالم بود که ازدواج کردم همون موقع هم بچه دار شدم فقط دعا کنید خدا کمکم کنه الان ۱۹ سالمه دلم جوری شکسته احساس پیری میکنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
