2777
2789

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

سر اینکه جرا با نامزدم‌تلفنی حرف میزدم‌شبا ...با اینکه عقد بودیم ولی اون خفه میشد دوس نداش اخرشم جدا شدیم جون پدرم میگفت حوصله این نامزد بازیای شمار ندارم باید همین فردا ببرتت وگرنه طلاق .....اینم بگم هیچ وقت حتا با نامزدم بیرونم نرفته بودم ...دختربزرگ خانواده همبشه بیشتر عذاب میکشه

         

از بابام یبار یا دوبار ولی از مامانم زیاد مامان عوضی😂

من از مامانم کتک که میخوردم کل روز اونجایی که زده بود رو خودم با دست قرمز میکردم که شب بابام بیاد بهش نشون بدم. خیلی یزید بودم😂😂😂

بیگناه پای دار رفت نمیدانست بالای دار هم خواهد رفت! چاقو دسته ی خود را برید و محبت خارها را گل نکرد.                                                                       همانطور که دوری دوستی نیاورد، در و تخته هم اصلا با هم جور نبودند.                                                     بار کج هم چه خوب به منزل رسید. به دعای گربه کوره عجب بارونی اومد.                                                    کار از محکم کاری عیب کرد.ماه هم چه خوب زیر ابر پنهون ماند.                                                             اتفاقا پول خوشبختی آورد و ظلم ماندگار شد. تاریخ انقضای ضرب المثل ها هم به پایان رسید.                    عجب دنیای عجیبی ست
ده سالم بود  بابام داشت با عموم دعوا میکرد ،من بلند شدم از روصندلی،پنجره باز بود سرم خورد تو پ ...

یه سوال دارم

پدرت تحقیرت کرد

چرا الان ازش متنفر نیستی

اگه سوالم اذیتت میکنه جواب نده گلم ناراخت نمیشم

زمانی ک با همسر اولم دوست بودم و بابام فهمید ۱۴ سالم بود

اندکی از زندگي من::بعد از ۶ سال زندگی مشترک شوهرمو از دست دادم با یه دختر ۶ ماهه،،،با برادرشوهرم ازدواج مجدد کردم بدون اجبار و با علاقه ی خودمون و دوباره مادرررر شدم،،،،،غیرممکن یعنی منو تو ،تو ساحل ،،،عاشق هم بودن زیر ماه کامل،،،غیر ممکن یعنی تو واسم دلتنگی ،،،،یعنی میفهمی ک تو همین آهنگی،،،،،،،،،با افتخار آبانی ام،،، ،،مامان دو تا فسقل👫که متخصص خرابکاری و ریخ و پاشن ..از سال ۹۷هستم ولی بارها تعلیق شدم و مدتی تا خط جدید پیدا کنم خواننده خاموش بودم😶😶😶تاریخ ۲۶ /۱۲ /۴۰۲ یهو فهمیدم یه مهمون ناخوانده تو راهه و میخوام بشم مامی۳تایی😶😶😶😶
یه سوال دارم پدرت تحقیرت کرد چرا الان ازش متنفر نیستی اگه سوالم اذیتت میکنه جواب نده گلم ناراخت ن ...

اون تنها خاطره ای هست که از خشونت بابام تو ذهنمه اما مامانم میگه با برادران خشن تر بوده،بابام درکل اصلا آدم احساسی نبود هیچ وقت نمی‌گفت دوستت دارم یا تو بغلش نمی‌گرفت ،نقش اصلی رو مادرم ایفا کرد همیشه بابام رو قهرمان جلوه میداد خیلی بهش احترام می‌گذاشت و ازش طرفداری میکرد مثلا بابای من از سیزده سالگی رفت یه کشور دیگه واسه درس خواندن ،مامانم همیشه می‌گفت چون بابا تو سن حساسی از پدر مادرش جدا شده محبت کردن بلد نیست و این ما رو قانع میکرد و تازه دلمون برای بابامون میسوخت،بعدش آنقدر تو زندگی به من و شوهرم و بچه هام لطف داشت که بخشیدمش،باورت میشه الان دیگه محبت کلامی رو هم یاد گرفته؟ 

زنگ که میزنم بهش غیر ممکنه نگه سلام عزیز دلم سلام دختر خوشگلم و... کلی قربون صدقه می‌ره و من الان عاشقشم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز