منم نگفتم چون هرموقع بهش اعتماد کردم وکمک خواستم گفتم مادره دلش به حال زندگی پسرش میسوزه کاری کرد از رفتار خودم پشیمون شدم فهمیدم مادر نیست فقط بفکر خودشه
هرجوری باخودم فکر کردم نتونستم زنگ بزنم
منم نگفتم چون تا حالا فقط ازشون شر بهم رسیده منم غیر خوبی و احترام چیزی نداشتم براشون ولی بی لیاقتن و حذفشون کردم همسرم هم موافقه
راستش منم زنگ نزدم یعنی بیشترم روم نشد زنگ بزنم. ولی عصر میرم یه چی بگیرم فردا برم خونشون . با همه ی اختلافا بازم مادر همسره دیگه چه کنم...
منم زنگ نزدم چون خودش هیچ اعتقادی نسبت به مناسبتها نداره تولد یلدا و هر چیزی منم مثل خودش رفتار میکنم
روز مادره... هر کس به مادر خودش زنگ میزنه
هرچند خودم با اینکه از شوهرمو مادرش دل خوشی ندارم بازم زنگ زدم تبریک گفتم چون حوصله داستانای بعدشو ندارم
شبش جشن گرفته بودن ما هم بودیم نه تبریک گفتم نه کادو دادم نزاشتم شوهرمم چیزی بده فرداش رفتیم کادو گرفتیم بردیم دادین تبریک هم گفتیم
نمیدونم بی احترامی شده یا نه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
