عزیزم من خودم غرب کشور زندگی می کنم و چیزی که می گی به این محیطی که منم بودم خیلی شبیهه. منم عین تو درس خوندم تا زندگی بهتری داشته باشم. می فهمی؟ زندگی بهتر.
من و تو موفق شدیم خودمونو بکشیم بالا ولی تو داری حاصل تمام زحماتت رو با برگشتن به همون خونواده ای که توش اذیت شدی به هدر می دی. تو داری با خونواده ای وصلت می کنی که ازش فرار می کردی.
ولی من رفتم دانشگاه درس خوندم، ۲۵رفتم سر کار و ۲۶ بالاخره کسی که در حد خودم بود، اومد و شوهر کردم. از ۱۴ سال تل ۲۶ سال فقط خواستگار رد کردم. اکثرا هم پر رو تشریف داشتن به قرآن یکیشون منو با ماسک دید پسندید. می دونی چرا؟ واسه پولم.
بهت قول میدم، واسه دخترای شاغل هیچ وقت قحط شوهر نمیاد. تازه بری سر کار خیلی خیلی بهترش میاد. حالا اگه خودت مب خوای بری با مردی ازدواج کنی که فقط چش دوخته به پولت و اگه معلم نبودی عمرا حتی میومد نگاتم کنه، اون دیگه یه چیز دیگه س. اون برادرت هم خیلی احمق و کوته فکره البته ببخشید. تو حتی اگه شوهر هم نکنی باز می تونی خرج خودتو بدی راحت به داداشت بگو نگران نباشه